توضیحات اجمالی بخشها:
متن صد و بیست و هشت جلدکتاب و مقاله پیرامون امام هادی علیهالسلام و متن صد و بیست و یک جلدکتاب و مقاله پیرامون امامحسن عسکری علیهالسلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، ارائه فهرست کلیه کتابها و مقالهها به صورت یکجا (12432 موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، متن زیارتنامهها، نغمههای دلنشین و همخوانی قابل اجرا در دستگاههای MP3
اعجازى دیگر (2)
زمان مطالعه: 2 دقیقه در این جا مناسب است با توجه به غربت حرم کاظمین علیهماالسلام معجزهاى از امام کاظم و امام جواد علیهماالسلام بیان کنیم: در خزائن نراقى رحمه الله این گونه آمده است: در سال 1210 هجرى به عزم زیارت بیت الله الحرام وارد بغداد شدم. چند روزى در بقعه متبرکه کاظمین علیهماالسلام به جهت اجتماع کاروان توقف کردم. شب جمعهاى با
فوز دیدار (2)
زمان مطالعه: 3 دقیقه آیت الله العظمى سید شهابالدین نجفى مرعشى رحمه الله از معدود افرادى است که به حضور امام عصر علیهالسلام مشرف شده و در این مورد حکایات متعددى وجود دارد که در بعضى از کتابهاى مربوط به این موضوع برخى از آنها را از قول معظم له نقل کردهاند. این حکایات به شرح زیر است: حکایت یکم: ایشان نقل کرد: زمان
اقامت در سامرا (2)
زمان مطالعه: 2 دقیقه حکایت دوم: معظم له نقل کردهاند که: وقتى در سامرا اقامت داشتم شبى براى زیات حضرت سید محمد علیهالسلام از سامرا بیرون رفتم و راه را گم نمودم. پس از یأس از زندگى خود به واسطهى تشنگى فوقالعاده و گرسنگى و وزیدن باد سموم در قلب الاسد بىهوش شده روى خاکهاى گرم افتادم. ولى دفعتا چشم باز کردم و سر
صدا و لحن نیکو (2)
زمان مطالعه: 2 دقیقه حکایت سوم: معظم له فرمودند: بار دیگر در همان زمان اقامت در سامرا چندى در سرداب مقدس شبها بیتوته مىکردم. شبهاى زمستان بود. در اواخر یکى از آن شبها که در سرداب مقدس بودم، ناگاه صداى پایى شنیدم. با آن که در سرداب بسته بود، فوقالعاده وحشت نمودم که شاید یکى از مخالفان شیعه و از دشمنان اهل بیت علیهمالسلام
ملاحظهى غربت (2)
زمان مطالعه: 2 دقیقه حکایت چهارم: آیت الله ابنالعلم دزفولى در کتاب «منتخبات» خود، داستان دیگرى از تشرف معظم له، به زیارت ولى الله اعظم امام زمان – عجل الله تعالى فرجه الشریف – نقل کرده است، ولى نامى از معظم له نبرده، بلکه نوشته است: یکى از زعما و بزرگان در سال 1358 قمرى داستان تشرف خود را برایم چنین املا کرد که:
شب وصال (2)
زمان مطالعه: 8 دقیقه بعد از ظهر یک روز سهشنبهى سرد زمستانى بود و من وسایل مربوط به رو به راه کردن چاى و قهوه و قلیان را در بقچهاى گذاشته و آمادهى رفتن بودم. رفتن به مسجد سهله و شوق دیدار مولایم آقا امام زمان علیهالسلام. عهد کرده بودم که تا چهل شب چهارشنبهى پیاپى به مسجد سهله بروم و به عبادت و