توضیحات اجمالی بخشها:
متن صد و بیست و هشت جلدکتاب و مقاله پیرامون امام هادی علیهالسلام و متن صد و بیست و یک جلدکتاب و مقاله پیرامون امامحسن عسکری علیهالسلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، ارائه فهرست کلیه کتابها و مقالهها به صورت یکجا (12432 موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، متن زیارتنامهها، نغمههای دلنشین و همخوانی قابل اجرا در دستگاههای MP3
شهر سامرا و خبر شهادت پیشواى نور (2)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه در «روضة الواعظین» نیشابورى آمده است: چون خبر وفات امام حسن عسکرى علیهالسلام منتشر شد، سامرا یک پارچه ضجه و ناله گشت. بازارها تعطیل شد و همه بر جنازهى شریفهى حضرتش حاضر شدند. سامرا مانند قیامت بود، بنىهاشم، بنىعباس، وزراء، امرا، قضات و تمام مردم جنازه آن حضرت را تشییع کردند و جنازهى شریفتش از بامداد تا شامگاه در سر
شهادت پیشواى نور به روایت شیخ صدوق (2)
زمان مطالعه: 10 دقیقه ابنبابویه و دیگران این گونه روایت کردهاند: مردى از اهل قم گفت: روزى در مجلس عبیدالله بن خاقان – که از جانب خلفا والى اوقاف و صدقات بود – در قم حاضر شدم وى نهایت عداوت نسبت به اهل بیت علیهمالسلام داشت. در مجلس او از احوال سادات علوى که در سامرا بودند و از مذهب آنها، صلاح و فساد
نگاهى گذرا به زندگانى حضرت مهدى (2)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه حضرت مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشریف ملقب به امام عصر و صاحب الزمان، فرزند امام حسن عسکرى علیهالسلام است که نام شریفش مطابق نام پیامبر خدا صلى الله علیه و اله است. حضرتش در سال 256 – یا 255 – هجرى در سامرا متولد شد و تا سال 260 هجرى که پدر بزرگوارش شهید شد، تحت کفالت و
میلاد نور (2)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه شیخ صدوق رحمه الله در کتاب ارزشمند خویش «اکمال الدین»(1)، از حکیمه دخت گرانقدر امام جواد علیهالسلام این گونه آورده است. حکیمه خاتون گوید: یازدهمین امام نور حضرت امام حسن عسکرى علیهالسلام پیام رسانى به سوى من گسیل داشت و مرا به خانه خویش فراخواند. هنگامى که وارد شدم فرمود: عمه جان! افطار امشب را نزد ما باش ؛ چرا
آن سپیده دم پر خاطره (2)
زمان مطالعه: 4 دقیقه من، با بانوى بانوان، به گفت و گو نشستم و به او گفتم: دخترم! همین امشب خداوند پسرى گرانمایه به تو ارزانى خواهد داشت، پسرى که سرور دنیا و آخرت خواهد بود. نرجس علیهاالسلام با شنیدن این نوید، غرق در حیاء و آزرم گردید و در گوشهاى نشست. من به نماز ایستادم و پس از نماز افطار کردم و براى
پسرم سخن بگو! (2)
زمان مطالعه: 2 دقیقه آن کودک گرانمایه را برگرفتم و با شور و اشتیاق، در دامان خود نشاندم. ددیم پاک و پاکیزه است. در این هنگام، حضرت عسکرى علیهالسلام مرا ندا داد که: عمه جان! پسرم را بیاور! آن وجود گرامى را به پیشگاه پدرش بردم و آن حضرت او را به سبک مخصوص روى دست گرفت و زبان مبارک خویش را بر دهان