زمان مطالعه: 2 دقیقه «یحیى بن هرثمه» نقل مى‏کند که متوکل مرا مأمور ساخت که به همراه سیصد تن دیگر به مدینه عزیمت نموده و حضرت امام على النقى (علیه‏السلام) را با احترام و عظمت خاص به عراق بیاوریم. او مى‏گوید: من پس از انتخاب افرادم، به سوى مدینه رهسپار شدم، و در کاروان من نویسنده‏اى که از شیعیان و علاقه‏مندان اهل بیت بود

زمان مطالعه: < 1 دقیقه متوکل خلیفه مستبد عباسى براى تهدید حضرت هادى (علیه‏السلام) او را به حضور خویش فرا خوانده و دستور داد که هر یک از سپاهیانش خورجین اسب خود را از خاک قرمز پر کند و در محل معینى روى هم بریزند. سپاهیان که بیش از نود هزار نفر بودند فرمان را اجرا کرده و به سبب انباشته شدن خاک‏ها روى هم،

زمان مطالعه: < 1 دقیقه روزى حضرت هادى (علیه‏السلام) در ولیمه‏ى یکى از فرزندان خلفاء شرکت کرده بود، به هنگام ورود، همه‏ى حاضران به احترام آن حضرت برخاستند و با رعایت کمال ادب و نزاکت در اطراف آن بزرگوار نشستند ولى در آن میان جوانى بى‏ادب از روى عمد به شوخى و مسخرگى مى‏پرداخت و مکرر سخنان بیهوده مى‏گفت و قاه‏قاه مى‏خندید تا مجلس را

زمان مطالعه: < 1 دقیقه امام هادى (علیه‏السلام) و جمعى از بزرگان به مجلس طعامى دعوت شده ‏بودند. در این میان جوانى بى‏ادب، مکرر شوخى مى‏کرد و با مسخره‏گى مى‏خندید. امام هادى (علیه‏السلام) فرمود: «این شخص مسخره‏گر از این غذا نخواهد خورد زیرا به زودى خبر ناگوارى به او مى‏رسد که غمگین و گریان خواهد شد.» صاحبان مجلس چون این سخن را شنیدند فوراً سفره‏ى

زمان مطالعه: < 1 دقیقه شعبده بازى از هند در نزد متوکل از خود تردستیهای بى‏نظیر و عجیبى نشان داد. متوکل به او که از دشمنان اهلبیت بود، گفت: «اگر در یک مجلس عمومى، ابن الرضا را شرمنده کنى هزار سکه‏ى طلا به تو جایزه خواهم داد.» شعبده‏باز قبلاً سحرى را در نانى به عمل آورده و در مجلس عمومى کنار حضرت نشست. چون سفره

زمان مطالعه: < 1 دقیقه عنوان: حیاة الامام الهادى مؤلف: محمد جواد الطبسى مترجم: باقر شریف القرشی نوبت چاپ: 1426 هـ. ق تاریخ چاپ: شریعت شمارگان: 1500 نسخه ناشر: منشورات دارالهدی