همان گونه که پیشتر اشاره شد طبق نقل مسعودى حضرت امام هادى علیهالسلام خود را از بسیارى از شیعیان خود – مگر از عدهى قلیلى از خواص خود – پنهان مىکرد و چون امر به حضرت امام حسن عسکرى علیهالسلام منتهى شد. آن حضرت از پشت پرده با خواص و غیر خواص تکلم مىفرمود، مگر در آن اوقات که سوار مرکب مىشد و به خانه مىرفت. این رفتار مقدمهاى براى غیبت حضرت صاحب الزمان علیهالسلام بود که شیعیان به این نوع ارتباط انس گیرند و از غیبت وحشت نکنند و عادت در احتجاب و اختفاء جارى شود.
حضرت مهدى علیهالسلام در دوران غیبت صغرى توسط نایبان خاص خود با مردم ارتباط داشت. آن حضرت علیهالسلام چندى عثمان بن سعید عمرى را – که از اصحاب جد و پدرش بود و ثقه و امین ایشان قرار داشت – نایب خود قرار داد و به توسط وى به عرایض و سئوالات شیعه جواب مىدهد.
پس از عثمان بن سعید، فرزندش محمد بن عثمان به نیابت امام منصوب شد و پس از وفات حسین بن روح نوبختى على بن محمد سمرى نیابت ناحیهى مقدسه امام را داشت.
چند روز به مرگ على بن محمد سمرى (که در سال 329 هجرى اتفاق افتاد) مانده بود که از ناحیهى مقدسهى توقیعى صادر شد که در آن به على بن محمد سمرى
ابلاغ شده بود که تا شش روز بدرود زندگى خواهد گفت و پس از آن در نیابت خاصه بسته و غیبت کبرى واقع خواهد شد و تا روزى که خدا در ظهور آن حضرت اذن دهد، غیبت دوام خواهد یافت(1)و به مقتضاى این توقیع غیبت امام زمان علیهالسلام به دو بخش منقسم مىشود.
اول غیبت صغرى که از سال دویست و شصت هجرى شروع نموده و در سال سیصد و بیست و نه خاتمه مىیابد و تقریبا هفتاد سال مدت امتداد آن مىباشد.
دوم غیبت کبرى که از سال سیصد و بیست و نه شروع کرده و تا وقتى که خدا بخواهد ادامه خواهد یافت.
پیامبر خدا صلى الله علیه و اله در یک حدیث متفق علیه(2)مىفرمایند:
لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذاک الیوم حتى یبعث فیه رجلا من امتى و من أهل بیتى یواطى اسمه اسمى یملاء الأرض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما.
«اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد خدا آن روز را دراز مىکند تا مهدى از فرزندان من ظهور نموده دنیا را پر از عدل و داد کند چنان که از ظلم و جور پر شده باشد».(3)
1) بحارالانوار: ج 51، ص 360 و 361. الغیبة تألیف شیخ طوسى: ص 242.
2) فصول المهمة ص 271.
3) برگرفته از کتاب شیعه در اسلام، با اندکى تصرف.