امام حسن عسکرى علیهالسلام سخنان زیبا و درربار بسیارى بیان فرموده است که ما به بخشى از آنها اشاره مىنماییم.
در «تحف العقول» آمده است: حضرتش فرمود:
اورع الناس من وقف عند الشبهة. أعبد الناس من أقام على الفرائض. أزهد الناس من ترک الحرام، أشد الناس اجتهادا من ترک الذنوب.
پارساترین مردم کسى است که در شبهه توقف کند، عابدترین مردم کسى است که فرائض را به پا دارد، زاهدترین مردم کسى است که حرام را ترک کند و از همهى مردم کوشش و مشقتش بیشتر است کسى که معاصى را ترک کند.
هم چنین حضرتش فرمود:
ما من بلیة الا و لله فیها نعمة تحیط بها.
هیچ بلیه نیست مگر این که، خدا را در آن نعمتى است که آن را احاطه کند.
و باز در جاى دیگر فرمود:
ما ترک الحق الا ذل و لا أخذ به ذلیل الا عز.
هیچ عزیزى حق را ترک نکرد مگر این که ذلیل شد و هر ذلیلى که حق را گرفت عزیز شد.
هم چنین فرمود:
خصلتان لیس فوقهما شیىء: الایمان بالله و نفع الاخوان.
دو خصلت بالاترین خصلتها است: ایمان به خدا تعالى و نفع رسانیدن به برادران دینى.
هم چنین فرمود:
لا تمار فیذهب بهائک، و لا تمازح فیجترى علیک.
جدال مکن پس خوبى و حسن تو مىرود و مزاح مکن که بر تو جرئت مىکنند و دلیر مىشوند.
هم چنین آن امام همام فرمود:
قلب الأحمق فى فمه و فم الحکیم فى قلبه.
قلب احمق در دهان اوست و دهان حکیم در قلب او است.
یعنى شخص احمق پس از تکلم تأمل مىکند که این کلام صلاح بود یا نه، به عکس شخص حکیم اول در صلاحیت کلام تأمل مىکند بعد سخن مىگوید.
حضرتش فرمود:
لیس من الأدب اظهار الفرح عند المحزون.
اظهار خوشحالى نزد شخص غمگین از ادب نیست.
چو بینى یتیمى سر افکنده پیش++
مزن بوسه بر روى فرزند خویش
حضرتش در سخن دیگرى فرمود:
لا تکرم الرجل بما یشق علیه.
شخص را به خاطر آن چیزى که بر او شاق و دشوار است اکرام مکن.
حضرتش فرمود:
من وعظ أخاه سرا فقد زانه، و من وعظه علانیة فقد شانه.
هر کس برادر دینى خود را در پنهانى موعظه و پند دهد، در حقیقت او را زینت داده و هر کس در مقابل مردم و آشکارا او را پند دهد، در حقیقت بر او خرده گرفته و خوار کرده است.
حضرتش فرمود:
من التواضع السلام على کل من تمر به و الجلوس دون شرف المجلس.
از تواضع است که بر هر کسى که بگذرى، سلام کنى و در جایى که پستتر از مکان شریف مجلس است، بنشینى.
همچنین فرمود: خنده بىجا نشانهى ابلهى است.
حضرتش در سخن دیگرى فرمود:
خیر اخوانک من نسب ذنبک الیک.
بهترین برادران تو کسى است که گناه تو را به تو نسبت دهد (یعنى بدى تو را به تو گوید).
و در جاى دیگرى فرمود:
من انس بالله استوحش من الناس
هر کسى که به خدا گیرد انس مىکند از مردم وحشت.