سوسن، نام دخترى با ایمان و دلاورى از ایران زمین است که به مدینه رفته و همسر امام هادى علیهالسلام گردیده است. آن بانوى بزرگوار در ماه ربیع الأول سال 233 هجرى در مدینه فرزندى به جهان هستى آورد که نام او را حسن نهادند.(1)
امام حسن بن على عسکرى علیهالسلام فرزند امام هادى علیهالسلام پس از درگذشت پدر بزرگوار خود به امر خدا و حسب التعیین پیشوایان گذشته به امامت رسید و هفت سالى که امامت کرد به واسطهى سختگیرى بیرون از اندازهى مقام خلافت، با تقیه بسیار شدید رفتار مىکرد. در به روى مردم – حتى عامهى شیعه – بسته جز خواص شیعه کسى را راه نمىداد. با این حال اکثر اوقات زندانى بود.(2)
سبب این همه فشار این بود که:
1 – در آن دوران جمعیت شیعه کثرت و قدرتشان به حد قابل توجهى رسیده بود و امامان شیعه نیز شناخته مىشدند و از این روى مقام خلافت بیش از پیش ائمه را تحت مراقبت درآورده و از هر راه بود با نقشههایى مرموز در محو و نابود کردن ایشان مىکوشیدند.
2 – مقام خلافت پى برده بود که خواص شیعه براى امام یازدهم، فرزندى
معتقدند و طبق روایاتى که از خود امام یازدهم، همچنین از پدرانش نقل مىکنند فرزند او را همان مهدى موعودى مىشناسند که به موجب اخبار متواتره از طرق عامه و خاصه پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله خبر داده بود(3)، و او را امام دوازدهم مىدانند.
بدین سبب امام یازدهم بیشتر از سائر ائمه علیهمالسلام تحت مراقبت مقام خلافت در آمده بود و خلیفهى وقت تصمیم قطعى گرفته بود که به هر طریقى باشد به داستان امامت شیعه خاتمه بخشد و در این خانه را براى همیشه ببندد (!!!).
از این رو، همین که بیمارى امام عسکرى علیهالسلام را به معتمد خلیفهى وقت گزارش دادند، طبیب نزد آن حضرت فرستاد و چند تن از معتمدان خود و چند نفر از قضات را به منزلش گماشت که پیوسته ملازم وى و مراقب اوضاع داخلى منزل باشند و پس از شهادت امام نیز خانه را تفتیش و توسط قابلهها کنیزان آن حضرت را معاینه کردند و تا دو سال مأمورین آگاهى خلیفه در خط پیدا کردن جانشین آن حضرت مشغول فعالیت بودند تا به کلى نومید شدند.(4)
هنگامى که امام حسن عسکرى علیهالسلام به شهادت رسید، حضرتش را در خانهى خودش در شهر سامرا کنار قبر پدر بزرگوارش به خاک سپردند.
باید دانست که ائمه اهل بیت علیهمالسلام در دورهى زندگیشان گروه انبوهى از علما و محدثین پرورش دادند که شمارهى ایشان به صدها تن مىرسد. ما با
رعایت اختصار به گوشهاى از شخصت علمى امام حسن عسکرى علیهالسلام اشاره خواهیم کرد.
ولادت با سعادت آن حضرت در مدینه طیبه در ماه ربیع الثانى در سال 232 هجرى بوده و در تعیین روز آن خلاف است.
علامه مجلسى رحمه الله مىنویسد: مشهور آن است که روز ولادت آن حضرت روز جمعه هشتم ماه ربیع الثانى بود. برخى دهم ماه مذکور و بعضى شب چهارم نیز گفتهاند.
شیخ حر عاملى رحمه الله نیز به همین اختلاف اشاره کرد و در مورد تاریخ تولد آن حضرت مىنویسد:
مولده شهر ربیع الآخر++
و ذاک فى یوم اشرف العاشر
اسم شریف آن حضرت حسن، کنیهاش ابومحمد و مشهورترین لقبهایش: زکى و عسکرى است و به آن حضرت و همچنین به پدر و جد بزرگوارش علیهمالسلام ابنالرضا مىگفتند.
نقش خاتم آن حضرت «سبحان من له مقالید السموات و الأرض» بود.
به قول دیگر: «انا به شهید» بوده است.
تسبیح آن حضرت در روز شانزدهم و هفدهم ماه است. و این گونه است:
«سبحان من هو فى علوه دان و فى دنوه عال و فى اشراقه منیر و فى سلطانه قوى سبحان الله و بحمده».
نام والدهى ماجدهى آن حضرت «حدیث» و به قولى «سلیل» بوده و او را «جده» مىگفتند. وى در نهایت صلاح و ورع و تقوا بوده است.
در «جنات الخلود» آمده است: آن بانوى بزرگوار در سرزمین خود پادشاهزاده بوده و کافى است در فضیلت او که مفزع شیعه و پناه و دادرس آنان بعد از وفات امام حسن عسکرى علیهالسلام بود به تفصیلى که در کتب مضبوط است.
شمایل آن حضرت را این گونه توصیف کردهاند: حضرتش گندمگون، متوسط
القامه، نه بسیار فربه و نه بسیار ضعیف، جمیل الوجه، همهى اعضا متناسب، ابروهاى سیاه مقوس، چشمهاى فراخ، پیشانى گشاده، گونهى سرخ، خال هاشمى و گونهى راست، گردن بلند و سینه پهن و بسیار با هیبت و جلالت بود.
مسعودى در «اثبات الوصیه» مىنویسد:
از عالم علیهالسلام روایت شده: وقتى سلیل مادر حضرت امام حسن عسکرى علیهالسلام خدمت امام هادى علیهالسلام وارد شد، فرمود: سلیل، از هر آفت و عاهت و هر پلیدى و نجاست بیرون کشیده شده است.
سپس فرمود: به زودى حق تعالى به تو حجت خود را بر خلقش عطا خواهد فرمود که زمین را از عدل پر کند همچنان که از جور پر شده باشد.
آن گاه مسعودى مىنویسد:
آن مخدره به امام حسن عسکرى علیهالسلام حامله شد و در مدینه در سال 231 متولد شد. سن شریف امام هادى علیهالسلام در آن زمان، شانزده سال و چند ماه بود و آن حضرت در سال 236 که سن مبارکش چهار سال و چند ماه بود به عراق حرکت فرمود.
محدث قمى رحمه الله در احوال امام هادى علیهالسلام در ذکر سید محمد، نصوصى از امام هادى علیهالسلام بر امامت حضرت امام حسن عسکرى علیهالسلام بیان مىکند.
محدث قمى رحمه الله گوید: از روایت ظاهر مىشود که آن حضرت بیشتر اوقات محبوس و ممنوع از معاشرت بود و پیوسته مشغول به عبادت بود، چنانچه از روایت بعد ظاهر مىشود.
مسعودى روایت کرده که حضرت امام هادى علیهالسلام خود را از بسیارى از شیعیان خود – مگر از عدهى قلیلى از خواص خود – پنهان مىکرد و چون امر به حضرت امام حسن عسکرى علیهالسلام منتهى شد. آن حضرت از پشت پرده با خواص و غیر خواص تکلم مىفرمود، مگر در آن اوقاتى که سوار مرکب مىشد و به خانه مىرفت و این عمل از آن جناب و از پدر بزرگوارش پیش از او مقدمهاى براى غیبت حضرت صاحب الزمان علیهالسلام بود که شیعیان به این نوع ارتباط انس گیرند و از غیبت وحشت نکنند و عادت در احتجاب و اختفاء جارى شد.
1) اصول اعتقاد اسلامى سید عبدالرضا حجازى.
2) ارشاد مفید: ص 324، اصول کافى: ج 1، ص 512. مناقب ابنشهر آشوب: ج 4، ص 429 و 430.
3) رجوع شود به صحیح ترمذى: ج 9 باب ماجاء فى المهدى علیهالسلام، صحیح ابىداوود: ج 2 کتاب المهدى، صحیح ابنماجه: ج 2 باب خروج المهدى، کتاب ینابیع المودة، کتاب البیان فى اخبار صاحب الزمان تألیف محمد بن یوسف شافعى، کتاب نورالابصار تألیف شبلنجى، کتاب مشکوة المصابیح تألیف محمد بن عبدالله خطیب، کتاب الصواعق المحرقه تألیف ابنحجر، کتاب اسعاف الراغبین تألیف محمد الصبان، کتاب فصول المهمة، صحیح مسلم، کتاب الغیبة تألیف محمد بن ابراهمیم نعمانى، کمالالدین تألیف شیخ صدوق، اثبات الهداة تألیف محمد بن حسن حر عاملى و بحارالانوار تألیف علامهى مجلسى: ج 51 و 52.
4) اصول کافى: ج 1 ص 505، ارشاد مفید ص 319.