جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نگاهى گذرا به زندگى امام حسن عسکرى (2)

زمان مطالعه: 4 دقیقه

سوسن، نام دخترى با ایمان و دلاورى از ایران زمین است که به مدینه رفته و همسر امام هادى علیه‏السلام گردیده است. آن بانوى بزرگوار در ماه ربیع الأول سال 233 هجرى در مدینه فرزندى به جهان هستى آورد که نام او را حسن نهادند.(1)

امام حسن بن على عسکرى علیه‏السلام فرزند امام هادى علیه‏السلام پس از درگذشت پدر بزرگوار خود به امر خدا و حسب التعیین پیشوایان گذشته به امامت رسید و هفت سالى که امامت کرد به واسطه‏ى سختگیرى بیرون از اندازه‏ى مقام خلافت، با تقیه بسیار شدید رفتار مى‏کرد. در به روى مردم – حتى عامه‏ى شیعه – بسته جز خواص شیعه کسى را راه نمى‏داد. با این حال اکثر اوقات زندانى بود.(2)

سبب این همه فشار این بود که:

1 – در آن دوران جمعیت شیعه کثرت و قدرتشان به حد قابل توجهى رسیده بود و امامان شیعه نیز شناخته مى‏شدند و از این روى مقام خلافت بیش از پیش ائمه را تحت مراقبت درآورده و از هر راه بود با نقشه‏هایى مرموز در محو و نابود کردن ایشان مى‏کوشیدند.

2 – مقام خلافت پى برده بود که خواص شیعه براى امام یازدهم، فرزندى‏

معتقدند و طبق روایاتى که از خود امام یازدهم، همچنین از پدرانش نقل مى‏کنند فرزند او را همان مهدى موعودى مى‏شناسند که به موجب اخبار متواتره از طرق عامه و خاصه پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله خبر داده بود(3)، و او را امام دوازدهم مى‏دانند.

بدین سبب امام یازدهم بیشتر از سائر ائمه علیهم‏السلام تحت مراقبت مقام خلافت در آمده بود و خلیفه‏ى وقت تصمیم قطعى گرفته بود که به هر طریقى باشد به داستان امامت شیعه خاتمه بخشد و در این خانه را براى همیشه ببندد (!!!).

از این رو، همین که بیمارى امام عسکرى علیه‏السلام را به معتمد خلیفه‏ى وقت گزارش دادند، طبیب نزد آن حضرت فرستاد و چند تن از معتمدان خود و چند نفر از قضات را به منزلش گماشت که پیوسته ملازم وى و مراقب اوضاع داخلى منزل باشند و پس از شهادت امام نیز خانه را تفتیش و توسط قابله‏ها کنیزان آن حضرت را معاینه کردند و تا دو سال مأمورین آگاهى خلیفه در خط پیدا کردن جانشین آن حضرت مشغول فعالیت بودند تا به کلى نومید شدند.(4)

هنگامى که امام حسن عسکرى علیه‏السلام به شهادت رسید، حضرتش را در خانه‏ى خودش در شهر سامرا کنار قبر پدر بزرگوارش به خاک سپردند.

باید دانست که ائمه اهل بیت علیهم‏السلام در دوره‏ى زندگیشان گروه انبوهى از علما و محدثین پرورش دادند که شماره‏ى ایشان به صدها تن مى‏رسد. ما با

رعایت اختصار به گوشه‏اى از شخصت علمى امام حسن عسکرى علیه‏السلام اشاره خواهیم کرد.

ولادت با سعادت آن حضرت در مدینه طیبه در ماه ربیع الثانى در سال 232 هجرى بوده و در تعیین روز آن خلاف است.

علامه مجلسى رحمه الله مى‏نویسد: مشهور آن است که روز ولادت آن حضرت روز جمعه هشتم ماه ربیع الثانى بود. برخى دهم ماه مذکور و بعضى شب چهارم نیز گفته‏اند.

شیخ حر عاملى رحمه الله نیز به همین اختلاف اشاره کرد و در مورد تاریخ تولد آن حضرت مى‏نویسد:

مولده شهر ربیع الآخر++

و ذاک فى یوم اشرف العاشر

اسم شریف آن حضرت حسن، کنیه‏اش ابومحمد و مشهورترین لقب‏هایش: زکى و عسکرى است و به آن حضرت و همچنین به پدر و جد بزرگوارش علیهم‏السلام ابن‏الرضا مى‏گفتند.

نقش خاتم آن حضرت «سبحان من له مقالید السموات و الأرض» بود.

به قول دیگر: «انا به شهید» بوده است.

تسبیح آن حضرت در روز شانزدهم و هفدهم ماه است. و این گونه است:

«سبحان من هو فى علوه دان و فى دنوه عال و فى اشراقه منیر و فى سلطانه قوى سبحان الله و بحمده».

نام والده‏ى ماجده‏ى آن حضرت «حدیث» و به قولى «سلیل» بوده و او را «جده» مى‏گفتند. وى در نهایت صلاح و ورع و تقوا بوده است.

در «جنات الخلود» آمده است: آن بانوى بزرگوار در سرزمین خود پادشاه‏زاده بوده و کافى است در فضیلت او که مفزع شیعه و پناه و دادرس آنان بعد از وفات امام حسن عسکرى علیه‏السلام بود به تفصیلى که در کتب مضبوط است.

شمایل آن حضرت را این گونه توصیف کرده‏اند: حضرتش گندم‏گون، متوسط

القامه، نه بسیار فربه و نه بسیار ضعیف، جمیل الوجه، همه‏ى اعضا متناسب، ابروهاى سیاه مقوس، چشم‏هاى فراخ، پیشانى گشاده، گونه‏ى سرخ، خال هاشمى و گونه‏ى راست، گردن بلند و سینه پهن و بسیار با هیبت و جلالت بود.

مسعودى در «اثبات الوصیه» مى‏نویسد:

از عالم علیه‏السلام روایت شده: وقتى سلیل مادر حضرت امام حسن عسکرى علیه‏السلام خدمت امام هادى علیه‏السلام وارد شد، فرمود: سلیل، از هر آفت و عاهت و هر پلیدى و نجاست بیرون کشیده شده است.

سپس فرمود: به زودى حق تعالى به تو حجت خود را بر خلقش عطا خواهد فرمود که زمین را از عدل پر کند همچنان که از جور پر شده باشد.

آن گاه مسعودى مى‏نویسد:

آن مخدره به امام حسن عسکرى علیه‏السلام حامله شد و در مدینه در سال 231 متولد شد. سن شریف امام هادى علیه‏السلام در آن زمان، شانزده سال و چند ماه بود و آن حضرت در سال 236 که سن مبارکش چهار سال و چند ماه بود به عراق حرکت فرمود.

محدث قمى رحمه الله در احوال امام هادى علیه‏السلام در ذکر سید محمد، نصوصى از امام هادى علیه‏السلام بر امامت حضرت امام حسن عسکرى علیه‏السلام بیان مى‏کند.

محدث قمى رحمه الله گوید: از روایت ظاهر مى‏شود که آن حضرت بیشتر اوقات محبوس و ممنوع از معاشرت بود و پیوسته مشغول به عبادت بود، چنانچه از روایت بعد ظاهر مى‏شود.

مسعودى روایت کرده که حضرت امام هادى علیه‏السلام خود را از بسیارى از شیعیان خود – مگر از عده‏ى قلیلى از خواص خود – پنهان مى‏کرد و چون امر به حضرت امام حسن عسکرى علیه‏السلام منتهى شد. آن حضرت از پشت پرده با خواص و غیر خواص تکلم مى‏فرمود، مگر در آن اوقاتى که سوار مرکب مى‏شد و به خانه مى‏رفت و این عمل از آن جناب و از پدر بزرگوارش پیش از او مقدمه‏اى براى غیبت حضرت صاحب الزمان علیه‏السلام بود که شیعیان به این نوع ارتباط انس گیرند و از غیبت وحشت نکنند و عادت در احتجاب و اختفاء جارى شد.


1) اصول اعتقاد اسلامى سید عبدالرضا حجازى.

2) ارشاد مفید: ص 324، اصول کافى: ج 1، ص 512. مناقب ابن‏شهر آشوب: ج 4، ص 429 و 430.

3) رجوع شود به صحیح ترمذى: ج 9 باب ماجاء فى المهدى علیه‏السلام، صحیح ابى‏داوود: ج 2 کتاب المهدى، صحیح ابن‏ماجه: ج 2 باب خروج المهدى، کتاب ینابیع المودة، کتاب البیان فى اخبار صاحب الزمان تألیف محمد بن یوسف شافعى، کتاب نورالابصار تألیف شبلنجى، کتاب مشکوة المصابیح تألیف محمد بن عبدالله خطیب، کتاب الصواعق المحرقه تألیف ابن‏حجر، کتاب اسعاف الراغبین تألیف محمد الصبان، کتاب فصول المهمة، صحیح مسلم، کتاب الغیبة تألیف محمد بن ابراهمیم نعمانى، کمال‏الدین تألیف شیخ صدوق، اثبات الهداة تألیف محمد بن حسن حر عاملى و بحارالانوار تألیف علامه‏ى مجلسى: ج 51 و 52.

4) اصول کافى: ج 1 ص 505، ارشاد مفید ص 319.