جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توان شنیدن و تحمل علوم أئمه علیهم السلام؟!

زمان مطالعه: 2 دقیقه

شخصى به نام موسى بن مهدى حکایت نماید:

روزى در سامراء که به آن شهر عسکر مى‏گفتند، به محضر مبارک حضرت ابومحمد، امام حسن عسکرى علیه السلام وارد شدم و اظهار نمودم: اى مولا و سرورم! شما در سالهاى آخر عمر قرار گرفته‏اید و جلوتر به ما خبر دادید که فرزندى براى شما – به نام مهدى – به دنیا خواهد آمد، آیا زمان معینى دارد؟

حضرت سلام الله علیه فرمود: مگر به شما نگفته‏ایم مسائلى که مربوط به علم غیب است از ما سؤال نکنید، چون که بعضى اوقات مجبور مى‏شویم بیان کنیم و افرادى مى‏شنوند که طاقت و توان تحمل آن را ندارند و ایمان خود را از دست مى‏دهند و کافر مى‏گردند.

گفتم: اى مولا و سرورم! امیدوارم بتوانم تحمل کنم و آن چه را که از شما مى‏شنوم درک و باور کنم.

امام علیه السلام فرمود: آن مولود، روز جمعه، قبل از طلوع فجر، در ماه شعبان به دنیا خواهد آمد و مادر او خانمى به نام نرجس مى‏باشد، من آن نوزاد را درک مى‏کنم و مى‏بینم و مى‏بوسم و عمه‏ام حکیمه نیز

آن مولود را در بغل خواهد گرفت.

عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! شکر و سپاس خداوند سبحان را، براى شنیدن چنین خبرى که شادمان کننده است.

و سپس از مولایم امام عسکرى علیه السلام تشکر نمودم که مرا قابل دانست و این مطالب را براى من بیان نمود و مرا در جریان ولادت فرزندش قرار داد.

و چون مدتى از این موضوع گذشت، روزها و شب‏ها را لحظه شمارى مى‏کردم و در انتظار ظهور ولادت چنان مولودى مبارک و عزیز بودم، تا آن که در همان زمان و با همان خصوصیاتى که امام حسن عسکرى علیه السلام خبر داده بود، فرزندش حضرت مهدى علیه السلام تولد یافت.

و شنیدم که پدرش، امام عسکرى علیه السلام او را بوسید و عمه‏اش حکیمه نیز او را در آغوش خود گرفت(1)


1) هدایة الکبرى حضینى: ص 334.