یکى از اصحاب و راویان حدیث که به نام ابویعقوب، اسحاق – فرزند ابان – معروف بود، حکایت کند:
در آن دورانى که حضرت ابومحمد، امام حسن عسکرى علیه السلام در زندان معتمد عباسى به سر مىبرد، به بعضى از دوستان و یاران با وفایش سفارش مىفرمود تا مقدار معینى طعام براى افراد بىبضاعت از خانوادههاى مؤمن ببرند.
و در ضمن تصریح مىنمود: متوجه باشید، هنگامى که وسائل خوراکى را درب منزل فلانى و فلانى برسانید، من نیز در کنار شما همان جا حاضر خواهم بود.
و با این که مأمورین حکومتى به طور مرتب جلوی زندان و اطراف آن حضرت داشتند و دائم در گشت و کنترل بودند.
همچنین با این که مسئول زندان هم جلوى زندان حاضر بود و درب زندان قفل داشت و در هر پنج روز، یکبار مسئول زندان را تعویض مىکردند تا مبادا راه دوستى و… با افراد زندانى پیدا شود.
و نیز با توجه بر این که جاسوسانى را به شکلهاى مختلف، در اطراف گماشته بودند.
با همهى این سختگیرىها، همین که اصحاب دستور حضرت را اجراء مىکردند و مقدار طعام سفارش شده را درب منزل شخص فقیر مورد نظر مىرساندند، مىدیدند که امام علیه السلام قبل از آنها جلوى منزل حضور دارد و از آنها دلجوئى مىنماید.
و از این طریق فقراء و شیعیان، توسط حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام در رفاه و آسایش قرار مىگرفتند.
و امام مسلمین – حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام به هر نوعى که مىتوانست حتى از داخل زندان هم، به خانوادههاى بىبضاعت و تهى دست رسیدگى مىنمود.(1)
1) عیون المعجزات ص 140، مدینة المعاجز: ج 7، ص 601، ح 2588، بحارالأنوار: ج 50، ص 304، ح 80.