جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

علی بن زید بن علی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

شیخ او را از اصحاب امام حسن عسکری علیه‏السلام شمرده است(1) و شیخ کلینی روایتی را از او نقل نموده که مشتمل بر اعجاز و خبر غیبی از امام عسکری علیه‏السلام است آن را ذکر می‏نمایم: علی بن زید بن علی بن الحسین بن علی می‏گوید: اسبی داشتم که از آن خوشم می‏آمد و در جاهایی از آن تعریف می‏کردم! یک روز خدمت امام حسن عسکری علیه‏السلام شرفیاب شدم حضرت فرمود: اسبت چه شد؟ عرض کردم: آن را دارم و هم‏اکنون درب منزل شما از آن پیاده شدم و درب منزل است. حضرت فرمود: اگر مشتری پیدا کردی تا شب نشده آن را تبدیل نما و تأخیر نینداز.

علی بن زید گوید: شخصی وارد شد و سخن حضرت قطع گردید. من در فکر فرورفتم، برخاستم و به منزلم رفتم، جریان را به برادرم گفتم، گفت: من در این باره چه بگویم، برای من مشکل بود که اسبم را بفروشم شب که رسید نماز عشا را خواندیم خادم آمد و گفت: اسب مرد، غمگین شدم و دانستم حضرت همین را از سخنش اراده نموده است.

پس از چند روز خدمت حضرت شرفیاب شدم و پیش خودم می‏گفتم: کاش به جای اسبم به من اسبی می‏داد که در اثر سخن او من اندوهناک شدم! وقتی که خدمت آن حضرت نشستم فرمود: آری ما به جای اسبت به تو اسبی می‏دهیم! ای غلام اسب کمیت من را به او بده و فرمود: این از اسب خودت بهتر است، هم رونده‏تر است و هم عمرش طولانی‏تر است.(2)

و مرحوم مجلسی از کتاب مناقب و خرایج از علی بن زید نقل می‏نماید:

همراه امام حسن عسکری علیه‏السلام از دربار سلطنت به طرف منزلش راه افتادم وقتی که به منزل رسیدیم و خواستم از حضرت جدا شوم فرمود: قدری بمان. پس وارد منزل شد سپس به من اذن ورود داد و صد دینار به من داد و فرمود: این را بهای کنیزی قرار ده زیرا فلان کنیزت مرد.

وقتی که من از خانه بیرون آمده بودم آن کنیز سرحال و بانشاط بود! به منزل که رسیدم غلامم گفت: فلان کنیزت درگذشت. گفتم: به چه علت؟ گفت: آب آشامید گلوگیر شد و فوت نمود.(3)


1) معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 32.

2) کافی، ج 1، ص 510، ح 15.

3) بحارالانوار، ج 50، ص 264، ح 23.