جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نامه‏ی حضرت در جواب یکی از شیعیان که از اختلاف شیعه درباره‏ی حضرت شکایت کرده بود

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

«انما خاطب الله العاقل و الناس فی علی طبقات: المستبصر علی سبیل نجاة، مستمسک بالحق متعلق بفرع الاصل غیر شاک و لا مرتاب، لایجد عنی ملجأ و طبقة لم تأخذ الحق من أهله فهم کراکب البحر یموج عند موجه و یسکن عند سکونه و طبقة استحوذ علیهم الشیطان شأنهم الرد علی أهل الحق و دفع الحق بالباطل حسدا من عند أنفسهم فدع من ذهب یمینا و شمالا فان الراعی اذا أراد أن یجمع غنمه جمعها بأهون سعی و ایاک و الاذاعة و طلب الرئاسة فانهما یدعوان الی الهلکة».(1)

«به درستی که خدا، خردمند را مورد خطاب قرار داده است مردم درباره‏ی من سه دسته‏اند: 1 – شخص بابصیرت که در راه نجات است به حقیقت و واقعیت چنگ زده است، به شاخه‏ای از اصل آویخته شک و شبهه‏ای ندارد و جز من پناهی ندارد.

2 – گروهی هستند که جویای حق و حقیقت می‏باشند ولی از راه تعیین شده وارد نشده‏اند، حکایت آنان حکایت کسی است که در کشتی در دریا سیر می‏نماید، هنگام موج دریا او هم در حرکت است و هنگام آرامش آن او نیز بی‏حرکت است.

3 – گروهی هستند که شیطان بر آنان تسلط پیدا کرده است، کار آنها برگرداندن مردم از حقیقت است و از روی حسدی که درون خود دارند با سخنان باطل حق را پنهان می‏نمایند، کاری به کار کسانی که زیربار حقیقت نمی‏روند نداشته باش، اگر خدا می‏خواست با زور مردم را به راه راست بیاورد آسان بود. از فاش نمودن اسرار ما و طلب ریاست بپرهیز که این دو انسان را به هلاکت می‏رسانند.

نامه‏هایی دیگر از حضرت نقل شده که از ذکر آنها خودداری می‏نمایم.


1) همان، ح 4.