امام هادى علیهالسلام بیمار و در بستر شهادت آرمیده بود، یکى از دوستان به نام ابودعامه به عنوان عیادت به محضرش آمد و پس از احوالپرسى برخاست تا خداحافظى کرده و مراجعت کند، امام هادى علیهالسلام به او فرمود: «حق تو بر من واجب شد، مىخواهى حدیثى را براى تو نقل کنم تا شاد گردى؟»
ابودعامه عرض کرد: آرى، بسیار دوست دارم و به آن نیازمندم.
امام هادى علیهالسلام فرمود: پدرم از پدرش و او از پدرش تا رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل کردند اکنون بنویس.
ابودعامه عرض کرد: چه بنویسم؟
امام هادى علیهالسلام فرمود: بنویس رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ الایمان ما و قرته القلوب و صدقته الاعمال، و الاسلام ما جرى به اللسان و حلت به المناکحة:
«ایمان آن است که دلها آن را با کمال احترام بپذیرد و رفتارها آن را تصدیق نماید ولى اسلام آن است که زبان به آن حرکت کند و ازدواج به آن حلال شود.»
ابودعامه به امام عرض کرد: نمىدانم کدامیک از این دو بهتر است؛ سلسله سند حدیث (که همه از معصومان هستند) یا خود حدیث؟
امام هادى علیهالسلام فرمود: «این حدیث در صحیفهاى است به خط امیرمؤمنان على علیهالسلام و املاء رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم که به هر یک از ما امامان، به ارث رسیده است.»(1)
1) مروج الذهب، ج 4، ص 85 – تتمة المنتهى، ص 252.