علامه طبرسى (ره) روایت کرده، هنگامى که امام هادى علیهالسلام به شهر سامرا، وارد شد، متوکل خود را در خانهاش از آن حضرت پنهان کرد، آن حضرت، به سراى فقرا وارد گردید [متوکل نه تنها از آن حضرت، استقبال نکرد، بلکه براى آنکه به حضرت توهین گردد، ترتیبى داد که آن حضرت به سراى گدایان وارد شود.]
امام یک روز در آنجا ماند، سپس متوکل خانهى جداگانهاى در اختیار آن حضرت، گذاشت و او به آن خانه انتقال یافت.
سپس علامهى طبرسى از «صالح بن سعید» روایت کرده که گفت:
هنگام ورود آن حضرت به سامرا، به حضرت امام هادى علیهالسلام رسیدم، عرض کردم: «فدایت گردم، در همهى امور مىخواهند نور تو را خاموش کنند و در حق تو کوتاهى نمایند، به گونهاى که تو را در یک سراى نامطلوب (معروف به) «خان الصعالیک» (سراى گدایان) وارد نمودند.»
امام هادى علیهالسلام فرمود: «اى پسر سعید! چنین نیست که تو تصور مىکنى، هنوز ما را نشناختهاى، سپس امام هادى علیهالسلام با دستش اشاره کرد، ناگاه باغهاى خرم و بىنظیر و نهرهایى که آب در آن جریان داشت دیدم با حوریان خوشبو و غلمانى (پسرانى) که گویى گوهر نگهدارى شده در پشت پردهها بودند، چشمانم حیرتزده شد و بسیار تعجب کردم، آن حضرت فرمود: «اى سعید! ما هر جا که باشیم چنین مکنتى براى ما فراهم است و در خانهى گدایان نیستیم.»(1)
1) اعلام الورى، ص 348 – اصول کافى، ج 1، ص 498.