امام حسن عسکرى علیهالسلام نقل مىکند: یک روز یکى از فقهاى برجسته شیعه در یک مجلس شکوهمندى به محضر امام هادى علیهالسلام
آمد، او قبلاً با یکى از مخالفان ناصبى مناظره کرده بود و آن مخالف را محکوم و درمانده نموده بود، امام هادى تا او را دید برخاست و احترام شایانى به او نمود و او را در صدر مجلس نشانید، درآن مجلس گروه بسیارى از علویان و عباسیان و طالبیان حضور داشتند.
در این هنگام بزرگ هاشمیان به امام هادى علیهالسلام رو کرد و گفت:
«اى پسر رسول خدا! آیا این گونه یک نفر انسان عادى (بدون حسب و نسب) را بر بزرگان بنىهاشم از طالبیان و عباسیان، مقدم داشتى؟!»
امام هادى: بپرهیزید از اینکه در صف قومى باشید که خداوند در نکوهش آنها فرمود:
الم تر الى الذین اوتوا نصیباً من الکتاب یدعون الى کتاب الله لیحکم بینهم ثم یتولى فریق منهم و هم معرضون:
«آیا ندیدى کسانى را که بهرهاى از کتاب (آسمانى) داشتند، به سوى کتاب الهى دعوت شدند، تا در میان آنها داورى کند، سپس گروهى از آنان (با علم و آگاهى) روى مىگردانند، در حالى که از پذیرش حق، اعراض دارند.» (آلعمران / 23)
امام هادى: آیا شما به داورى قرآن کتاب خدا، راضى نیستید؟
حاضران: چرا، راضى هستیم.
امام هادى: مگر نه این است که خداوند مىفرماید:
یا ایها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسحوا فى المجالس فافسحوا یفسح الله لکم و اذا قیل انشزوا فانشزوا یرفع الله
الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات:
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، هنگامى که به شما گفته شود مجلس را وسعت بخشید (و به تازه واردها جا دهید) وسعت بخشید، خداوند (بهشت را) براى شما وسعت مىبخشد و هنگامى که گفته شود، برخیزید، برخیزید، خداوند کسانى را که ایمان آوردهاند و کسانى را که علم به آنها داده شده، درجات عظیمى مىبخشد.» (مجادله / 11).
خداوند چنین پسندیده که دانشمندان مؤمن را بر مؤمن غیر دانشمند، برترى بخشد، چنان که پسندیده مؤمن را بر غیر مؤمن برترى دهد.
به من بگویید: آیا خداوند فرموده:
یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات:
«خداوند مؤمنان صاحب علم را بر مؤمنان غیر صاحب علم و درجاتى برترى داده» یا فرموده است:
یرفع الله الذین اوتوا شرف النسب درجات:
«خداوند صاحب حسب و نسب را بر دیگران به درجاتى برترى داده است؟»
آیا خداوند نفرموده:
هل یستوى الذین یعلمون و الذین لا یعلمون:
«آیا کسانى که مىدانند با کسانى که نمىدانند یکسانند؟» (زمر / 9)
شما چرا مرا در مورد این فقیه که او را احترام و تجلیل کردم
مورد انتقاد قرار مىدهید با اینکه خداوند او را مقام ارجمند داده و تجلیل کرده است؟!
اینکه این فقیه، فلان ناصبى مخالف را در مناظرهاش با دلایل محکم سرکوب و درمانده نموده همین کار او بهتر از هرگونه شرافت نسبى است.
یکى از عباسیان که در مجلس حضور داشت، باز در اعتراض خود لجاجت کرد، امام هادى علیهالسلام بعد از گفتارى، به او فرمود: «اگر من غیر هاشمى را به خاطر علم و کمالش بر هاشمى ترجیح دادم، عباس (جد شما، عموى پیامبر) با ابوبکر بیعت کرد و پسرش عبدالله پس از بیعت با عمر، به خدمت او پرداخت، چرا به عباس و ابنعباس انتقاد نمىگیرید که غیر هاشمى را بر هاشمى ترجیح دادند، اگر آن را در مورد آنها روا مىدانید، این مورد را نیز در مورد من روا بدانید.(1)
اعتراض کننده از این پاسخ امام هادى علیهالسلام به قدرى منکوب شد که گویى سنگ در دهانش گذاشتهاند، ساکت و خاموش گردید.(2)
به این ترتیب امام هادى علیهالسلام با برخوردهاى منطقى و قاطع خود، به علم و دانش احترام و ارج بسیار مىنهاد و مردم را به فضیلتپرورى و علم دوستى تشویق مىنمود.
1) باید توجه داشت که این پاسخ از باب الزام خصم به عقاید مورد احترام خودش هست.
2) اقتباس از احتجاج طبرسى، ج 2، ص 259 و 260.