جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کعبه‏ى دل‏ها (2)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

خضر بن محمد بزاز گوید: در خواب دیدم در کنار دجله مدینة السلام کاظمین کنار پل ایستاده بودم. جمعیت زیادى هم اجتماع کرده بودند، مزاحم یکدیگر مى‏شدند و مى‏گفتند: خانه‏ى کعبه به جانب ما آمده، ناگاه در آن حال بودم که دیدم خانه‏ى کعبه با پرده و پارچه‏هایى که دارد آمد، از روى زمین عبور کرد تا از طرف غربى‏

پل به طرف شرقى پل رفت، مردم به دور آن طواف مى‏کردند و در جلو آن بودند تا داخل خانه‏ى خزیمه گردید.

پس از چند روز من براى انجام کارى از منزل خارج شدم، نزدیک همان پل رسیدم. مردم را دیدم که اجتماع کرده بودند، مى‏گفتند: ابن‏الرضا علیه‏السلام از مدینه آمد.

من دیدم آن حضرت بر اسب بزرگى سوار است و به طور آهسته از پل عبور مى‏کند، مردم هم در پیشاپیش و پشت سر آن بزرگوار مى‏رفتند، آمد تا داخل خانه‏ى خزیمة بن حازم شد.

من دانستم آمدن امام هادى علیه‏السلام تعبیر همان خوابى است که دیده بودم. بعدا آن حضرت به جانب سامرا حرکت کرد، عده‏اى از یاران متوکل با آن بزرگوار ملاقات کردند و امام علیه‏السلام بر آنان وارد شد، متوکل از آن حضرت احترام و پذیرایى کرد، بعد از آن از نزد متوکل به جانب منزلى که برایش آماده کرده بودند، مراجعت کرد.