«مأثر الکبراء فى تاریخ سامرا» عنوان معروفترین کتاب مرحوم محلاتى، در زبان عربى است و جامعترین و مفصلترین کتابى که تاکنون در تاریخ سامرا نوشته شده است ما در اینجا تنها به فهرست برخى از مطالب اشاره مىکنیم و این اشارت نیز فقط شامل آن سه جلدى است که چاپ شده است، بدین ترتیب:
جلد اول
نامهاى سامرا – آغاز ساخته شدن آن که به زمان سام فرزند نوح نبى مىرسد، – تعیین درجهى آن که در اقلیم چهارم با طول 69 و دو سوم و عرض 37 و یک ششم درجه واقع است، – نوسازى آن در زمان هارون الرشید (170 – 139 ق) – بازسازى آن در زمان معتصم عباسى (218 – 227 ق) – و علت بیرون رفتن وى از بغداد با آنجا و پایتخت شدن آن براى عراق و امپراتورى عباسى، – نوسازى آن به روزگار الواثق بالله، (227 – 232 ق) – علت ویرانى آن، – عراق و علت نامگذارى و دلایل و فضیلت عراق، – آرامگاه بزرگان و مقدسان مذهب شیعه از آن میان نرگس خاتون مادر امام زمان) عج) – مختصرى از تاریخ آل حمدان، – فضایل و بزرگوارىهاى آل بویه، باورهاى شیعیان امام دربارهى سرداب سامرا – مختصرى از تاریخ سلسلهى صفوى، مؤلف از نگارش جلد اول کتاب در تاریخ 1350 فراغت یافته است(1)
جلد دوم
تاریخ برخى از تعمیرات آستان قدس عسکریین علیهماالسلام ؛ عمارت سیزدهم، عمارت چهاردهم، تا عمارت شانزدهم، نامهى سید جمال همدانى به میرزاى بزرگ در خصوص تحریم تنباکو، میرزاى کبیر و آثار او در سامرا، حوزهى سامرا، آیت الله میرزا محمد تقى شیرازى و استقلال عراق، برترى زیارتنامهها، زیارت جامعه و شرحهایى که بر آن نوشته شده، نقل کشف و کرامات در آستان قدس عسکریین علیهماالسلام، آل سلماسى و حدیث حیاتشان، ذکر کسانى که در سامرا دفن شدهاند و…
جلد سوم
این جلد مخصوص زندگانى امام على النقى الهادى علیهالسلام است، اما مابقى تاریخ سامرا که چاپ نشدهاند، فهرستشان احتمال دارد چنین باشد:
ج 4 – ویژه زندگانى امام حسن عسکرى علیهالسلام.
ج 5 – مخصوص شاعران سامرا که مؤلف در جایى از جلدهاى چاپ شده اشاراتى به این مطالب کرده است.
این مجموعه که دائرةالمعارفى است در تاریخ سامرا در کل 12 جلد است که تنها سه جلد آن چاپ شده، امید که فرزندان فاضل و محترم او اقدام به چاپ بقیه مجلدات این اثر نفیس بکنند و با این کار چشمهاى را که در شرف خشکیدن است به فرات همیشه زلال و جوشان فرهنگ شیعه، وصل کنند، باشد که تا ابد جارى و سارى باشد(2)
1) دائرةالمعارف تشیع: ج 4، ص 36، زیر عنوان تاریخ سامرا، که تنها به یک جلد از آن نظر داشته و باقى را فراموش کرده و گویى خبرى از 9 جلد دیگر نداشتهاند.
2) مأثر الکبراء فى تاریخ سامرا: ج 3، ص 349، پاورقى، پسر محترم مؤلف در آنجا مىنویسد: پدرم در تألیف این تاریخ پانزده سال سعى و تلاش کرده است (از سال 1345 تا 1360 قمرى) که از آن فراغت یافته است.