جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پرهیز از بد گفتن به روزگار

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

حسن بن مسعود مى‏گوید: یک روز به محضر امام هادى علیه‏السلام رسیدم، در آن روز بر اثر زمین خوردگى، انگشتم ضربه دیده بود و بر

اثر تصادف با یک نفر سوار، دوشم نیز آسیب دیده بود، غیر از اینها، در میان ازدحام جمعیت، لباسهایم نیز پاره شده بود، از هر سو به تنگ آمده بودم، با عصبانیت گفتم:

«اى روزگار، خدا شر تو را از سر من کوتاه کند، اى روز! عجب روز بدى هستى!!»

امام هادى علیه‏السلام به من رو کرد و فرمود: «تو هم با اینکه با ما رفت و آمد مى‏کنى، این حرفها را مى‏زنى و گناه خود را بر گردن بى‏گناهى مى‏افکنى؟!»

با شنیدن این سخن، عقل به سرم بازگشت، فهمیدم اشتباه کرده‏ام، گفتم: «اى مولا و آقاى من، از درگاه خدا استغفار و طلب آمرزش مى‏کنم.»

فرمود: «سوگند به خدا، این دشنامها سودى به حال شما نمى‏بخشد، بلکه خداوند به خاطر این کار که بى‏گناهى را سرزنش مى‏کنید، شما را مجازات خواهد کرد، مگر نمى‏دانى که پاداش و کیفر در دنیا و آخرت به دست خدا است.» گفتم چرا مولاى من! فرمود:

لا تعد و لا تجعل للایام صنعاً فى حکم الله:

«تکرار نکن و براى روزها دخالت و نقشى در حکم خدا قائل نشو.»

گفتم: به چشم اى آقاى من.(1)


1) تحف العقول (ترجمه شده)، ص 571 و 572.