زمان مطالعه: < 1 دقیقه
کلینى و ابنشهر آشوب این گونه نقل کردهاند:
صالح بن سعید گوید: در سامرا خدمت حضرت امام هادى علیهالسلام شرفیاب شدم. آن جناب را در «خان الصعالیک» فرود آورده بودند. آن محل، نزول فقرا و غریبان بىنام و نشان بود. با تأثر شدید عرض کردم: قربانت گردم! این ستمکاران در همهى امور سعى در اطفاى نور شما کردند تا آن که شما را در چنین جایى وارد نمودند.
فرمود: اى پسر سعید! هنوز تو در معرفت ما در این پایهاى؟!
آن گاه حضرتش با دست مبارکش اشاره فرمود، بستانهایى را با انواع ریاحین و باغهاى معطر به اقسام میوههایى دیدم که نهرها جارى و قصرهاى مرتفع و غلامان و
حوریان خوشرو که تاکنون دیده نشده است. از مشاهد این احوال حیران و عقلم پریشان شد.
حضرت فرمود:اى پسر سعید! این از آن ماست.