جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

میلاد نور (2)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

شیخ صدوق رحمه الله در کتاب ارزشمند خویش «اکمال الدین»(1)، از حکیمه دخت گرانقدر امام جواد علیه‏السلام این گونه آورده است. حکیمه خاتون گوید:

یازدهمین امام نور حضرت امام حسن عسکرى علیه‏السلام پیام رسانى به سوى من گسیل داشت و مرا به خانه خویش فراخواند.

هنگامى که وارد شدم فرمود:

عمه جان! افطار امشب را نزد ما باش ؛ چرا که امشب، شب مبارک پانزدهم شعبان است و در چنین شبى خداوند، جهان را به نور وجود حجت خویش، نور باران خواهد ساخت.

در روایت دیگرى آمده است که فرمود: در چنین شبى، حضرت مهدى علیه‏السلام دیده به جهان خواهد گشود. همو که خداوند، زمین را پس از مردنش، به دست او و با ظهور او زنده و پرطراوت خواهد ساخت.

پرسیدم: سرورم! مادر او کیست؟

فرمود: نرجس، بانوى بانوان.

گفتم: فدایت گردم! من در او هیچ نشان و اثرى از آنچه نوید مى‏دهید، نمى‏بینم.

فرمود: حقیقت همان است که گفتم، آماده باش!

پس از این گفت و گو به خانه‏ى نرجس علیهاالسلام آمدم. آن وجود گرانمایه به عنوان تجلیل و احترام از من، پیش آمد تا کفش‏هاى مرا درآورد و مرا تکریم کند.

در پاسخ احترام او گفتم: از این پس، شما سرور من و سرور خاندانم خواهید بود.

او از سخن من شگفت‏زده شد و گفت: عمه جان! چگونه ممکن است در حالى که شما دختر امام، خواهر امام و عمه‏ى امام هستید و خود بانویى اندیشمند و پروا پیشه و بادرایت و من خدمتگزار شما هستم.

حضرت امام حسن عسکرى علیه‏السلام گفت‏وگوى ما را شنید و فرمود: عمه جان! خداوند به شما پاداش نیک عنایت فرماید.


1) اکمال الدین: ص 424.