جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

موضوع خبرچین زندان

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

مرحوم راوندى، طبرسى و برخى دیگر از بزرگان به نقل از ابوهاشم جعفرى حکایت کنند:

در زمان حکومت متوکل عباسى، توسط مأمورین حکومتى دست گیر و به همراه عده اى دیگر از شیعیان زندانى شدم.

پس از گذشت مدتى حضرت ابومحمد، امام حسن عسکرى صلوات الله و سلامه علیه را نیز به همراه برادرش جعفر، محکوم و در زندان نزد ما آوردند.

چون امام حسن عسکرى علیه السلام را وارد زندان کردند، من حضرت را روى پلاس خود نشاندم و جعفر در نزدیکى حضرت، نیز کنارى روى زمین نشست، پس از گذشت لحظه‏اى جعفر فریاد کشید: واى از دست شیطان – منظورش یکى از کنیزانش بود -.

امام علیه السلام با تهدید او را ساکت گردانید و همه متوجه شدند که جعفر مست کرده و دهانش بوى شراب مى‏دهد.

و در ضمن، شخصى ناشناس نیز در جمع ما زندانى بود و خود را منسوب به سادات علوى مى‏دانست.

حضرت فرمود: چنانچه بیگانه‏اى در جمع شما نمى‏بود، خبر

مى دادم که هر یک از شما چه زمانی آزاد خواهید شد.

همین که آن شخص ناشناس لحظه‏اى از جمع ما بیرون رفت، امام علیه السلام فرمود: این مرد از شماها نیست، مواظب سخنان و حرکات خود باشید، او در لابلاى لباس‏هایش حرکات و سخنان شما را مى‏نویسد و براى سلطان مى‏فرستد.

پس بعضى از افراد سریع حرکت کردند و لباس آن شخص را که کنارى گذاشته بود، بررسى کردند و دیدند که تمام مسائل و صحبت‏هاى آن‏ها را ثبت کرده و افزود است: آن‏ها با حفر و سوراخ کردن دیوار زندان مى‏خواهند فرار کنند.

و صحت پیش بینى و فرمایشات امام حسن عسکرى علیه السلام بر همگان ثابت شد(1)


1) الخرایج و الجرایح: ج 2، ص 682، ح 1، إعلام الورى طبرسى: ج 2، ص 141، بحارالأنوار: ج 50، ص 254، ح 10.