امام هادى علیهالسلام در ماه ذیحجه سال 212 به مقام امامت رسید و حدود 33 سال امامت کرد، آن حضرت در طول این مدت با نه خلیفه و طاغوت، به ترتیب زیر روبرو بود:
1 – معتصم عباسى هشتمین خلیفه عباسى (از سال 220 تا 227 ه. ق)، حدود هفت سال.
2 – واثق پسر معتصم (از سال 227 تا 232) حدود پنج سال.
3 – متوکل برادر واثق (از سال 232 تا 247) حدود پانزده سال.
4 – منتصر پسر متوکل (شش ماه).
5 – مستعین پسرعموى منتصر (از سال 247 تا 252) حدود پنج سال.
6 – معتز پسر دیگر متوکل (از سال 252 تا 254) حدود دو سال.
و سرانجام آن حضرت با دسیسهى معتز، مسموم شده و به شهادت رسید.
برخورد طاغوتهاى فوق با امام هادى علیهالسلام مختلف بود ولى برخورد متوکل نسبت به آن حضرت، از همه شدیدتر بود، که موضع امام در برابر او در بخش بعد بیان شده است.
موضعگیریهاى امام هادى علیهالسلام در برابر آنها، بسیار قاطع بود، آن حضرت هرگز هیچ یک از آنها را تأیید نکرد و تسلیم هیچکدام از آنها نشد و تا مجبور نشد، به دربار آنها نرفت و در فرصتهاى مناسب با کنایه و اشاره و گاهى با تصریح، آنها را طاغوت و ظالم خواند و شیعیان را از هرگونه کمک به آنها الزام نمود.
روزى آن حضرت عبور مىکرد،دید به فرمان متوکل، مشغول ساختن کاخ عظیم معروف به «عمارة الجعفرى» هستند(1) حضرت به
یکى از همراهان فرمود:
هذا الطاغیة یقتل بهذا البناء قبل ان یتم، على ید فرعون من فراعنة الاتراک:
«این طاغوت (اشاره به متوکل) قبل از تکمیل این ساختمان، به دست فرعونى از فرعونهاى ترکها کشته مىشود.»(2)
امام در این گفتار کوتاه، هم متوکل را طاغوت خواند و هم کشندهى او را که یکى از افسران ترک به تحریک پسر متوکل بود، فرعون خواند، به این ترتیب بیزارى خود را از ترکهاى قلدرى که دستگاه متوکل را نگهبان مىکردند آشکار نمود.
امام هادى علیهالسلام «زیارت جامعه» را که امامان علیهمالسلام را با عالیترین وصف بیان کرده توسط موسى بن عبدالله نخعى به شیعیان آموخت، که یک نوع مبارزهى عقیدتى و فرهنگى با طاغوتها بود و فرمود: آنها را در کنار حرم هر امامى که خواستند بخوانند.(3)
در فرازى از این زیارت، خطاب به امامان علیهمالسلام مىخوانیم:
من اتبعکم فالجنة مأواه، و من خالفکم فالنار مثواه، و من جحدکم کافر، و من حاربکم مشرک و من رد علیکم فهو فى اسفل درک من الجحیم:
«کسى که از شما پیروى کند، بهشت جایگاه او است و کسى که با شما مخالفت نماید، آتش دوزخ مکان او است و کسى که شما را
انکار نماید، کافر است، و کسى که با شما بجنگد، مشرک است و کسى که شما را رد کند، در پایینترین و پستترین جایگاه دوزخ قرار دارد.»(4)
و در فراز دیگر، خطاب به امامان علیهمالسلام مىخوانیم:
برئت الى الله تعالى من اعدائکم، و من الجبت و الطاغوت و الشیاطین، و حزبهم الظالمین، و الجاهدین لحقکم، و المارقین من ولایتکم، و الغاصبین لارثکم، الشاکین فیکم، المنحرفین عنکم، و من کل ولیجة دونکم و کل مطاع سواکم:
«در پیشگاه خدا از دشمنان شما بیزارى مىجویم و نیز از هرگونه بت و طاغوت و شیطانها و حزب ستمگر شیطانى و منکران امامت شما و دورشدگان از ولایت و رهبرى شما بیزارى مىجویم، از آنان که ارث شما را غصب کردند و در حقانیت شما شک و تردید نمودند و از خط فکرى و اعتقادى شما منحرف گشتند و نیز بیزارى مىجویم از هر چیزى جز شما و از هر اطاعت شوندهاى غیر از شما.»(5)
این فرازها هر کدام تیرى بود که بر قلب دشمن مىنشست و فریادى بود که بر سر طاغوتیان فرود مىآمد و یاران را بر ضد آنها مىشورانید و آنها را محکوم و منکوب مىساخت.
1) این کاخ به نام خود متوکل که جعفر نام داشت، ساخته مىشد که از مهمترین کاخهاى متوکل بود، او در حالى که مردم در پایینترین وضع اقتصادى به سر مىبردند به عیاشى و کاخ سازى مىپرداخت، به طورى که دو میلیون دینار (سکه طلا) خرج آن شد. (معجم البلدان، ج 2، ص 143). آرى متوکل پشت سر هم کاخ مىساخت که تعداد آنها به بیست کاخ رسید و هر کدام نام مخصوصى داشتند (زندگانى امام هادى، باقر شریف قرشى، ص 350) اینجا است که به یکى از رازهاى مبارزهى امام هادى علیهالسلام با او و تبعید و سپس زندانهاى سخت و سرانجام شهادت او به دستور معتز پسر متوکل، پى مىبریم.
2) دلائل الامامهى طبرى، ص 219.
3) عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 273.
4) همان مدرک، ص 275.
5) همان مدرک، ص 276.