زمان مطالعه: < 1 دقیقه
ابوهاشم مىگوید: به حضور امام هادى علیهالسلام رفتم و گله کردم و عرض نمودم: «من از اینجا (سامرا) به بغداد مىروم و در آنجا براى اشتیاق شدیدى به دیدار شما پیدا مىکنم (و راه دور است) براى من دعا کن و مرکبى جز این قاطر ندارم و این قاطر نیز ضعیف و ناتوان است.» امام هادى علیهالسلام فرمود:
قواک الله یا اباهاشم و قوى برذونک:
«اى ابوهاشم! خدا تو و قاطر تو را نیرومند سازد.»
از آن روز به بعد، ابوهاشم نماز صبح خود را در بغداد مىخواند و سوار بر قاطرش مىشد و به راه مىافتاد، نماز ظهر همان روز به سامرا به حضور امام هادى علیهالسلام مىآمد و هرگاه مىخواست همان روز با همان قاطر به بغداد بازمىگشت.(1)
1) بحار، ج 50، ص 138.