جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مردم قم و پناه بردن به پیشواى نور (2)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در زمان امام حسن عسکرى علیه‏السلام شخصى به نام «ابن‏بغا» بود. او از طاغوت‏هاى زمان بود و یکى از فرماندهان بنى‏عباس به شمار مى‏رفت، بسیارى از بى‏گناهان را

کشت و هرگز از جنایت و ستمگرى دریغ نورزید. متون تاریخى حکایات غریبى از او نقل کرده‏اند از آن جمله آمده است:

حکام بنى‏عباس او را به قم فرستادند تا مردم قم را گوش مالى دهد. او پیش از ورود به قم به یکى از شهرها رفته بود و با مردم آن شهر جنگید و بر آن‏ها مسلط گردید و سه روز شهر را براى ارتش خود مباح اعلام کرد (!!! )

نوشته‏اند: تا زمان مأمون از اهل قم مالیات مى‏گرفتند ؛ مالیاتى که گرفتن آن حرام بوده و مى‏باشد، مقدار مالیاتى که از اهل قم مى‏گرفتند دو میلیون دینار (معادل دو میلیون رأس گوسفند) بود و سالیانه از آنان گرفته مى‏شد.

آنان خواسته بودند تا حاکم مرکز درآمدشان را برآورد کند و بر اساس آن مالیات بگیرد، آنان پرداخت این مبلغ را خارج از توان خود اعلام کردند.

روشن است که تعیین چنین مالیاتى از دیگر موارد ستمگرى عباسیان بود که به نام اسلام بر مردم روا مى‏داشتند.

مأمون از این که مردم قم این گونه برخورد کردند، سخت برآشفت، لذا طاغوتى را فرستاد و آن ظالم عده‏اى از مردم را کشت و دستور داد از آن سال به بعد هفت میلیون دینار پرداخت کنند.

این ماجرا گذشت تا این که متوکل عباسى در زمان امام حسن عسکرى علیه‏السلام ابن‏بغا را به قم فرستاد. تمام این داستان در کتاب‏هاى تاریخى از جمله در «منتهى الآمال» آمده و از حکایات عبرت‏آموز است که قرآن کریم با اشاره به ماجراهایى همانند آن مى‏فرماید:

(لقد کان فى قصصهم عبرة لأولى الألباب)(1)

«همانا در حکایات آنان براى خردمندان عبرتى خواهد بود»

بنا به نقل تاریخ، مردم قم به امام حسن عسکرى علیه‏السلام عرض حال نموده و گفتند:اى فرزند رسول خدا! اگر این بغا به قم برسد هیچ چیزى را سالم نخواهد گذاشت،

زیرا با آمدن به شهر قم، مردم را از دم تیغ گذرانده، به نوامیس مردم دست‏اندازى کرده، دارایى‏هاى مردم را غارت کرده و مزارع را به آتش مى‏کشد و جز جنایت کار دیگرى صورت نمى‏دهد.

مردم در عرض حال خود از خدمت امام علیه‏السلام خواستند که به دادشان برسد.

در روایت دیگرى آمده است: حضرت امام حسن عسکرى علیه‏السلام دعایى دارند(2)که آن را به اهل قم تعلیم فرمودند تا بخوانند. اهل قم نیز آن دعا را خواندند.

ابن بغا به قم آمد، ولى پس از توقف مختصرى به سرعت از آن عبور کرد، در حالى که قم بهترین شهرى بود که در مسیرش واقع شده بود، از جاهاى دیگرى هم عبور کرد و بسیارى از اهالى آن شهرها را کشت و دست به غارتگرى زد و آن مردمان هم افراد بیچاره و مظلومى بودند، اما به سراغ اهل بیت علیهم‏السلام نرفته بودند.

بنابراین، تنها راه نجات بشر توسل به خدا و پیامبر و حب اهل بیت علیهم‏السلام است که چنانچه انسان وقتى در این راه گام نهد، از جمله نجات یافتگان مى‏شود، چرا که خدا برترین و قادرترین یاور و سرپرست است و اهل بیت علیهم‏السلام بهترین راهنما و منجى هستند.

طالیه مغنیه مى‏نویسد:

منصور دوانقى خودش یک هزار نفر یا بیشتر، از فرزندان على و فاطمه علیهماالسلام را کشت و دیگر عدد و آمار مقتولین شیعه به دست او به اندازه‏اى بود که به شمار در نیامد.(3)


1) سوره‏ى یوسف، آیه 111.

2) ظاهرا منظور این دعاى امام حسن عسکرى علیه‏السلام است «یا کبیر کل کبیر…» مجمع الدعوات ص 277. چه خوب است که این دعا را براى یک بار هم که شده بخوانیم، تقریبا به اندازه‏ى دعاى کمیل است.

3) تاریخ تشیع اصفهان: ص 162، به نقل از الشیعه و الحاکمون: ص 150.