على بن مهزیار اهوازى که از اصحاب و وکلاى حضرت امام على النقى علیهالسلام و مردى موثق، صحیح العقیده و صاحب کتابهاى متنوع در علوم اسلامى است نامهاى از امام هادى علیهالسلام دریافت مىدارد که به او دستور ساختن ساعت را صادر فرموده است.
ابراهیم بن مهزیار «برادر على بن مهزیار» گوید: در سال 28 – ظاهرا 228 – ساعت را به جانب سامرا حمل کردیم، چون به «سیاهه» رسیدیم على بن مهزیار طى نامهاى امام علیهالسلام را از جریان امر آگاه ساخت، اجازهى ورود خواست و وقت ملاقات گرفت، براى ابراهیم نیز وقت گرفت.
امام علیهالسلام اجازه فرمود که بعد از ظهر فلان روز، خدمتش شرفیاب گردیم. در روزى تابستانى که هوا به شدت گرم بوده همگى به خدمت او رسیدیم. در ضمن مسرور، خادم على بن مهزیار نیز همراه بود، چون به نزدیکىهاى ساختمان آن حضرت رسیدیم، بلال غلام آن حضرت منتظر ما بود و ما را به اتاقى راهنمایى کرد. در آن وقت ما دچار تشنگى طاقتفرسایى گشته بودیم. اما هنوز درست جاگیر نشده بودیم که یکى از خادمان آن حضرت ظرف چوبین پر از آب خنک آورد و ما نوشیدیم.
سپس امام علیهالسلام على بن مهزیار را به حضور پذیرفت و بعد از آن مرا پیش خود خواند. من از او درخواست دست بوسى کرده، دست شریفش را بوسه زدم. مدتى نزد او نشستم، سپس وداع گفتم.
چون از اتاق خارج شدم، صدایم کرده و فرمود: اینجا باش.
من با مسرور خادم آنجا ماندم و ایشان دستور فرمود که ساعت نصب شود.
آن گاه یک کرسى بر آن حضرت گذاشتند روى آن جلوس فرمودند، کرسى دیگرى در جانب چپ او جهت على بن مهزیار گذاشتند. على نیز بر آن نشست و من کنار ساعت ایستادم که یک سنگریزه از ساعت سقوط کرد.
مسرور خادم گفت: هشت.
امام فرمود: هشت، همان ثانیه است؟
گفتم: بلى آقاى ما(1)
ما تا شب هنگام نزد او ماندیم و چون خارج شدیم به على بن مهزیار فرمود: صبح زود مسرور خادم را نزد ما بفرست.
على صبحگاهان مسرور را نزد آن حضرت فرستاد و چون داخل شد، فرمود: بار خدایا چون…
گفتم: نیک.
در این وقت نصر از آنجا مىگذشت که حضرت فرمود: در را ببند. در را ببند.
آن گاه در را بست و رداى خود را روى من انداخت و از دید نصر مخفى گرداند تا از کار ما نپرسد.
با تأملى ریشهنگر در این داستان زیبا به چند نکته مىتوان اشاره کرد:
1 – پیشوایان دین به همهى واژهها و گویشها آشنا بوده و با آنها تکلم داشتهاند.
2 – چنین استنباط مىشود که خاندان مهزیار اهوازى در صنعت ساعت سازى مهارت داشتهاند، طبعا این به مقتضاى سابقه و پیشینهى دیرین هیأت و نجوم در سرزمین بابل (خوزستان و عراق کنونى) بوده است.
3 – پیشوایان دین علیهمالسلام از تکنیک سودمند استقبال کرده و تشویق مىنمودند.
4 – ساعتى که براى امام على النقى علیهالسلام ساختهاند از نوع شنى و ماسهاى بوده که یکى از انواع ساعتهاى رایج آن زمان، یعنى آبى، آفتابى و شنى به شمار مىرفت.
1) ساعتهاى شنى سر هر یک ساعت یک یا چند سنگریزه به نشانه رأس ساعت از آن خارج مىگشته است.