جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فتواى امام و پذیرفتن متوکل‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مردى مسیحى، با یک زن مسلمان زنا کرد، او را نزد متوکل عباسى آوردند، او وقتى که دید متوکل تصمیم به اجراى حد دارد، هماندم اسلام را پذیرفت و گواهى به یکتایى خدا و رسالت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) داد.

متوکل گفت: «اکنون با این مرد چه کنیم؟ آیا مى‏توان بر او حد جارى کرد؟»

یحیى بن اکثم قاضى با سابقه و دانشمند معروف آن عصر، در آنجا حضور داشت و گفت: «ایمان و اسلام این شخص، آثار شرک و عمل ناشایستش را از بین مى‏برد.» (پس نباید حد بر او جارى شود.)

بعضى دیگر گفتند: «باید سه حد بر او جارى گردد و بعضى مطالب دیگرى گفتند و در این باره گفتگوى زیادى صورت گرفت.»

متوکل، مسأله را در ضمن نامه‏اى از امام هادى (علیه‏السلام) پرسید.

امام هادى (علیه‏السلام) در پاسخ نامه نوشت: «باید آن مرد زناکار را آنقدر با تازیانه بزنند تا بمیرد.»

متوکل اطرافیانش را از پاسخ امام هادى (علیه‏السلام) مطلع نمود، دانشمندان حاضر در مجلس متوکل، این فتوا را رد کردند و گفتند: «چنین نیست، و ما در قرآن و سنت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) چنین حکمى ندیده‏ایم.»

متوکل مطلب را بار دیگر ضمن نامه‏اى از امام هادى (علیه‏السلام) پرسید. امام هادى (علیه‏السلام) در پاسخ نامه نوشت: «اسلام آن مسیحى بعد از دستگیرى و دیدن عذاب و از ترس حد بوده است و چنین اسلامى موجب برداشتن حد نیست، چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم مى‏فرماید:

«فلما رأوا بأسنا قالوا آمنا بالله وحده و کفرنا بما کنا به مشرکین، فلم یک ینفعهم ایمانهم لما رأوا بأسنا…» (1)

«و چون (مخالفان حق) عذاب ما را دیدند گفتند: «به خداى یکتا ایمان مى‏آوریم، و به کسانى که شریک او مى‏گرفتیم ناباور شدیم، ولى این ایمان براى آنها سودى نخواهد داشت (چرا که) وقتى بود که عذاب ما را مشاهده کردند.»»

وقتى که جواب نامه‏ى امام هادى (علیه‏السلام) به متوکل رسید، متوکل قانع شد و دستور داد طبق این فتوا، آن زناکار را آنقدر تازیانه زدند تا به جهنم واصل شد. (2)


1) سوره‏ى غافر، آیه 84 و 85.

2) تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 537 – مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 407.