مرحوم قزوینی او را از اصحاب امام حسن عسکری علیهالسلام شمرده و از کتاب الخرایج نقل نموده که علی بن جعفر حلبی گفته: روزی که امام عسکری علیهالسلام از منزل بیرون میآمد تا به دربار سلطنت تشریف ببرد، در سامرا با جمعی منتظر آن حضرت بودیم حضرت به ما نوشت: کسی از شما بر من سلام نکند و به من اشاره ننماید که برای شما خطر دارد.
علی بن جعفر گوید: در کنار من جوانی بود به او گفتم: اهل کجایی؟ گفت: اهل مدینه. گفتم: اینجا چه کاری داری؟ گفت: نزد ما دربارهی امامت امام حسن عسکری علیهالسلام به اختلاف سخن گفتهاند آمدهام او را ببینم و سخن وی را بشنوم و از او برهان و دلیلی مشاهده نمایم که قلبم مطمئن گردد، من از اولاد ابوذر غفاری هستم.
در این گفت و گو بودیم که امام حسن عسکری علیهالسلام که خادمی همراه او بود تشریف آورد وقتی مقابل ما رسید به آن جوان نظر نمود و فرمود: تو غفاری هستی؟ عرض کرد: آری. فرمود: حال مادرت حمدویه چگونه است؟ عرض کرد: تندرست است.
حضرت این را فرمود و گذشت. من به آن جوان گفتم: پیش از این او را دیده بودی و میشناختی؟ گفت: نه. گفتم: این دلیل برایت نفعی دارد؟ گفت: کمتر از این برایم کافی است.(1)
1) همان، ص 172 و 173.