مجلسى اول قدس سره، در مورد زیارت جامعهى کبیره مىگوید: این زیارت، زیارتى کامل براى تمام امامان در حرم هر یک از ایشان است ؛ هر گاه قصد زیارت داشته باشى به نیت امامى که به زیارتش رفتى و نیز امامان دیگرى که در دور و نزدیک هستند، مىتوانى همگى را زیارت کنى. و اگر در هر زیارت، یکى از امامان علیهمالسلام را قصد کنى و بقیه را بالتبع قرار دهى بهتر است ؛ همان طور که من نیز این گونه نیت مىکنم.
در رؤیایى صادقه، امام رضا علیهالسلام را زیارت کردم که این کار را تأیید و آن را نیکو شمرد. زمانى که به زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام مشرف شدم و در اطراف آن روضهى مقدسه شروع به مبارزه با نفس کردم، و به برکت آن امام عزیز، خداوند باب مکاشفه را بر من گشود ؛ مکاشفاتى که عقلهاى ضعیف، تحمل شنیدنش را ندارند.
در آن عالم مکاشفه – و اگر مىخواهى بگو بین خواب و بیدارى – در حالى که در رواق عمران نشسته بودم دیدم که در سامرا هستم، زیارتگاه آن دو امام علیهماالسلام را دیدم که در نهایت ارتفاع و آراستگى است و بر مرقد پاک آن دو بزرگوار پوشش سبز رنگى دیدم که از لباسهاى بهشتیان بود و در دنیا نظیر آن را ندیده بودم.
در این حال، مولاىمان و مولاى همهى مردمان امام زمان صلوات الله علیه را دیدم که پشت به ضریح و رو به درب حرم نشسته است. با دیدن آن حضرت، شروع به خواندن زیارت جامعه با صداى بلند مثل مداحان نمودم ؛ پس از پایان زیارت، آن حضرت فرمودند: زیارت خوبى است.
عرض کردم: مولاى من ؛ جانم به قربانت ؛ زیارت جد بزرگوارتان است، یعنى زیارتى است که از ناحیهى جد بزرگوارتان امام هادى علیهالسلام به ما رسیده است، و به قبر آن حضرت اشاره کردم.
فرمود: آرى ؛ وارد شو. پس از ورود. نزدیک درب ایستادم ؛ فرمود: پیش بیا.
عرض کردم: مولاى من ؛ مىترسم بىادبى شود، و کفر ورزیده باشم.
فرمود: اگر این کار با اجازه ما باشد، اشکالى ندارد. کمى پیش رفتم، و ترسان و لرزان بودم. فرمود: بیا جلو ؛ بیا جلو. و آن قدر پیش رفتم که نزدیک حضرتش قرار گرفتم.
فرمود: بنشین. عرض کردم: مولاى من ؛ مىترسم.
فرمود: نترس. همانند غلام و نوکرى که در پیشگاه مولاى بزرگوارى مىنشیند، نشستم.
فرمود: راحت باش، و چهار زانو بنشین ؛ تو خسته هستى ؛ پیاده و پابرهنه آمدهاى.
خلاصه آن بزرگوار نسبت به غلامشان الطاف بزرگ نمودند، و گفتگوهاى ارزشمندى کردند که توصیف آن و بازگو کردنش ممکن نیست ؛ و بیشترش را نیز از یاد بردهام. سپس از خواب بیدار شدم و در آن روز شریف، اسباب زیارت فراهم شد، با آن که مدت طولانى بود که راه بسته بود، و موانع بزرگى در این راه ایجاد شده بود ؛ به لطف خداوند راه باز شد و آن موانع برطرف گردید، و من توانستم – همان گونه که حضرت فرموده بودند – با پاى پیاده و برهنه، به زیارت مشرف شوم.
شبى در حرم شریف ماندم، و بارها این زیارت را خواندم، در آن شب در بین راه نیز در حرم مطهر، کرامتهایى عجیب ؛ بلکه – بهتر بگویم – معجزههایى شگفتانگیز برایم آشکار شد که بیانش طول مىکشد.
خلاصه شک ندارم که این زیارت، از امام هادى علیهالسلام رسیده و امام زمان ارواحنا فداه نیز آن را تأیید فرمودهاند و بهترین و کاملترین زیارتها است، و پس از خوابى که دیدم، بیشتر اوقات، امامان علیهمالسلام را با این زیارت یعنى زیارت جامعه زیارت مىکنم. و در عتبات عالیات، آن بزرگواران را زیارت نکردم مگر با این زیارت و به همین جهت شرح و توضیح اکثر زیارتها را به تأخیر انداختم تا به شرح این زیارت شریف بپردازم.(1)
1) صحیفهى مهدیه (با ترجمه): 715 به نقل از دارالسلام: 2 / 43.