جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ستایش مولاى‏مان امام زمان از زیارت جامعه‏ى کبیره‏ (2)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

مجلسى اول قدس سره، در مورد زیارت جامعه‏ى کبیره مى‏گوید: این زیارت، زیارتى کامل براى تمام امامان در حرم هر یک از ایشان است ؛ هر گاه قصد زیارت داشته باشى به نیت امامى که به زیارتش رفتى و نیز امامان دیگرى که در دور و نزدیک هستند، مى‏توانى همگى را زیارت کنى. و اگر در هر زیارت، یکى از امامان علیهم‏السلام را قصد کنى و بقیه را بالتبع قرار دهى بهتر است ؛ همان طور که من نیز این گونه نیت مى‏کنم.

در رؤیایى صادقه، امام رضا علیه‏السلام را زیارت کردم که این کار را تأیید و آن را نیکو شمرد. زمانى که به زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام مشرف شدم و در اطراف آن روضه‏ى مقدسه شروع به مبارزه با نفس کردم، و به برکت آن امام عزیز، خداوند باب مکاشفه را بر من گشود ؛ مکاشفاتى که عقل‏هاى ضعیف، تحمل شنیدنش را ندارند.

در آن عالم مکاشفه – و اگر مى‏خواهى بگو بین خواب و بیدارى – در حالى که در رواق عمران نشسته بودم دیدم که در سامرا هستم، زیارتگاه آن دو امام علیهماالسلام را دیدم که در نهایت ارتفاع و آراستگى است و بر مرقد پاک آن دو بزرگوار پوشش سبز رنگى دیدم که از لباس‏هاى بهشتیان بود و در دنیا نظیر آن را ندیده بودم.

در این حال، مولاى‏مان و مولاى همه‏ى مردمان امام زمان صلوات الله علیه را دیدم که پشت به ضریح و رو به درب حرم نشسته است. با دیدن آن حضرت، شروع به خواندن زیارت جامعه با صداى بلند مثل مداحان نمودم ؛ پس از پایان زیارت، آن حضرت فرمودند: زیارت خوبى است.

عرض کردم: مولاى من ؛ جانم به قربانت ؛ زیارت جد بزرگوارتان است، یعنى زیارتى است که از ناحیه‏ى جد بزرگوارتان امام هادى علیه‏السلام به ما رسیده است، و به قبر آن حضرت اشاره کردم.

فرمود: آرى ؛ وارد شو. پس از ورود. نزدیک درب ایستادم ؛ فرمود: پیش بیا.

عرض کردم: مولاى من ؛ مى‏ترسم بى‏ادبى شود، و کفر ورزیده باشم.

فرمود: اگر این کار با اجازه ما باشد، اشکالى ندارد. کمى پیش رفتم، و ترسان و لرزان بودم. فرمود: بیا جلو ؛ بیا جلو. و آن قدر پیش رفتم که نزدیک حضرتش قرار گرفتم.

فرمود: بنشین. عرض کردم: مولاى من ؛ مى‏ترسم.

فرمود: نترس. همانند غلام و نوکرى که در پیشگاه مولاى بزرگوارى مى‏نشیند، نشستم.

فرمود: راحت باش، و چهار زانو بنشین ؛ تو خسته هستى ؛ پیاده و پابرهنه آمده‏اى.

خلاصه آن بزرگوار نسبت به غلام‏شان الطاف بزرگ نمودند، و گفتگوهاى ارزشمندى کردند که توصیف آن و بازگو کردنش ممکن نیست ؛ و بیشترش را نیز از یاد برده‏ام. سپس از خواب بیدار شدم و در آن روز شریف، اسباب زیارت فراهم شد، با آن که مدت طولانى بود که راه بسته بود، و موانع بزرگى در این راه ایجاد شده بود ؛ به لطف خداوند راه باز شد و آن موانع برطرف گردید، و من توانستم – همان گونه که حضرت فرموده بودند – با پاى پیاده و برهنه، به زیارت مشرف شوم.

شبى در حرم شریف ماندم، و بارها این زیارت را خواندم، در آن شب در بین راه نیز در حرم مطهر، کرامت‏هایى عجیب ؛ بلکه – بهتر بگویم – معجزه‏هایى شگفت‏انگیز برایم آشکار شد که بیانش طول مى‏کشد.

خلاصه شک ندارم که این زیارت، از امام هادى علیه‏السلام رسیده و امام زمان ارواحنا فداه نیز آن را تأیید فرموده‏اند و بهترین و کامل‏ترین زیارت‏ها است، و پس از خوابى که دیدم، بیشتر اوقات، امامان علیهم‏السلام را با این زیارت یعنى زیارت جامعه زیارت مى‏کنم. و در عتبات عالیات، آن بزرگواران را زیارت نکردم مگر با این زیارت و به همین جهت شرح و توضیح اکثر زیارت‏ها را به تأخیر انداختم تا به شرح این زیارت شریف بپردازم.(1)


1) صحیفه‏ى مهدیه (با ترجمه): 715 به نقل از دارالسلام: 2 / 43.