جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سامرا پیش از مهاجرت میرزاى بزرگ شیرازى ‏ (2)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

آن روزها با وجود آستان قدس عسکریین علیهماالسلام و با آن همه پیشینه‏ى تاریخى و… سرزمین سامرا به بوته‏ى فراموشى سپرده شده بود و تنها به عنوان یک شهر تاریخى و کهن، اسمى از آن مطرح بود و بس.

شهرى که روزگارى سه امام معصوم علیهم‏السلام را در برداشت و اسمش زینت بخش محافل محدثان و فقیهان بزرگ گشته و شهرتش زمین و زمان را در نوردیده بود، آن روزها جز نام از آن خبرى نبود، سرزمینى که در گذشته‏ى درخشان خود با نام «ناحیه‏ى مقدسه»

اسمش ورد زبان‏ها بود و کوچه عسکرش کوى دلدادگان و آزادگان، و کعبه‏ى کمال جویان و حقیقت طلبان گردیده بود و همیشه چشم‏ها از هر سوى و دیار به آنجا دوخته و همه‏ى منتظر که تازه چه خبر یا حدیث و روایتى از آن شهر بزرگ خواهد رسید و…

با وجود این همه پیشینه پاک و تابناک، آن روزها از سامراى قدیم صحبتى در میان نبود و دیگر سامرا را کسى ناحیه‏ى مقدسه نمى‏خواند، بلکه شهرى در دست اغیار اسیر بود. حریم مقدس عسکریین علیهماالسلام خراب آباد گدایان و سیه‏بختان شده بود، چنان که گداى سامرا در زبان‏ها مثل گشت و مشکل مى‏شد کسى یافت که از این همه غربت و غم، قصه‏اى در دل نداشته باشد. غبار این غربت چشم‏هاى شیعیان را آزار مى‏داد تا این که سید جلیلى از فقیهان نامدار، قیام کرد و با هجرت خویش از نجف به سامرا شهر را دوباره احیا کرد و غبار غربت از گنبد ملکوتى عسکریین علیهماالسلام زدود و دیده‏ى دیده‏وران را معطوف آن آستان مقدس ساخت و به پاس این بزرگداشت چه توفیق‏هاى بزرگى که خدا رفیقش ساخت، چنان که نام میرزاى بزرگ شیرازى جاودانه شد و یادش تا ابد زنده و پایدار ماند.

هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد++

خداش در همه حال از بلا نگه دارد

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست‏++

که آشنا سخن نگه دارد(1)

میرزاى بزرگ که به حق مجدد مذهب نامیده شده است و همیشه دل به سوى حضرت دوست داشت و خود را جز غلام خانه‏زاد حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف نمى‏دانست. دیار دلدار را خانه‏ى خویش ساخت، در حقیقت او نبود که به سوى سامرا مى‏شتافت، بلکه دل پاک و ضمیر روشن و آیینه زلال درونش بود که او را به کوى دلبر مى‏کشید و بر خلاف کوته نظرانى که این کار را براى او ضایع کردن خویش مى‏دانستند. او فکرى دیگر و عشقى برتر و بالاتر از این حرف‏ها داشت.

آنهایى که در دایره‏ى تنگ و تاریک مقام‏جویى و ریاست طلبى بودند نمى‏توانستند این هجرت میرزا را بفهمند و مجبور بودند که بگویند: آقا چرا نجف را ترک مى‏کنید اینجا باشید براى شما بهتر است، حوزه‏ى نجف بزرگ است و شما را بزرگ مى‏کند، چرا حوزه‏ى به این بزرگى را ترک مى‏کنید و به سامرا مى‏روید، شهرى که بیشتر مردمش سنى مذهب‏اند و از این قبیل مقوله‏ها.

اما میرزاى بزرگ، که دلش با مهر مهدى (روحى و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) مهد نور و فضیلت، خانه خیر و خلوص بود، در سر سوداى عشق داشت و بس. و نمى‏توانست آستان قدس عسکریین علیهماالسلام و ناحیه‏ى مقدسه را در غربت ببیند و آرام نشیند، تنها به راه افتاد و دیار دوست را در پیش گرفت و رفت. رفت که معتکف دیار دلبر گردد و در سایه‏ى این اعتکاف، اشتیاق دل را به وصالش برساند تا بتواند در سایه سار الطاف حضرت عسکریین علیهماالسلام و مولا امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف فلک را سقف بشکافد و طرحى نو دراندازد.

در خصوص سامراى پیش از میرزا رحمه الله و تأثیر این هجرت در ساختار اجتماعى و فرهنگى آن، چنین مى‏نویسند:

ورود میرزا به دیار عسکریین علیهماالسلام، به آن حیات علمى و فرهنگى بخشید و روح تازه‏اى در کالبد این شهر غریب و مظلوم، دمید، قبل از آن، سامرا در انحصار اهل سنت بود. میدانى بود براى رقابت عشایر و تعصبات قبایل. شیعه و زوار امامان امنیت نداشتند و جوار حضرت امام هادى و امام حسن عسکرى علیهماالسلام با فرهنگ شیعى و علوم آن بیگانه بود. آمدن میرزا سبب شد که این شهر از الطاف الهى بهرمند شود و جویبارى عظیم، از نهر جارى حوزه و میراث عظیم آن، در این شهر جریان یابد. طلاب گروه گروه از اقطار عالم اسلام براى کسب دانش به سرزمین مقدس عسکریین علیهماالسلام سرازیر شدند. محافل علمى و مدارس آیات در آن بر پا شد تا جایى که به گفته‏ى مرحوم حرزالدین:

«هجرت به سامرا در ایام میرزا، در عرض هجرت به نجف معمول شد و تدریس دروس مقدمات و علوم عالى، علاوه بر درس میرزا، فراوان شد».

به تعبیر تذکره‏نویس و مورخ بزرگ شیعى، مرحوم سید محسن امین:

«انتقل المرکز العلمى الیها على عهد المیرزا سید محمد حسن الشیرازى».

در ایام میرزا مرکز علمى به سامرا انتقال یافت، در نتیجه، سامرا به پرورش‏گاه بزرگان علم و ادب و حدیث و فلسفه تبدیل شد.

«فقد کانت سامراء یومئذ مرکزا علمیا ربى العباقرة و زعماء العلم و خرج النوابغ و أساطین الدین».

سامرا به مرکزى علمى و فرهنگى تبدیل شد که نوابغ بزرگ و بزرگان دانش را تربیت کرده و نوابغ و استوانه‏هاى دین از آن فارغ‏التحصیل شدند(2)


1) دیوان خواجه حافظ شیرازى: ص 83.

2) مجلیه‏ى حوزه: شماره‏ى 51، ص 84 به بعد.