یحیى بن اکثم [قاضى بغداد] و جمعى از فقها و علماى اسلام در مجلس واثق (نهمین خلیفهى عباسى) حضور داشتند(1) واثق از حاضران پرسید: «چه کسى در آن هنگام که آدم علیهالسلام حج به جا آورد، سر او را تراشید؟»
حاضران از پاسخ به این سؤال، درمانده شدند.
واثق گفت: «من کسى را در اینجا حاضر مىکنم، او جواب این سؤال را به شما خبر مىدهد.» آنگاه واثق، شخصى را نزد امام هادى علیهالسلام فرستاد و او را به آن مجلس، حاضر نمود و از او پرسید: «اى ابوالحسن! هنگام حج، چه کسى موى سر آدم علیهالسلام را تراشید؟»
امام هادى علیهالسلام فرمود: «از شما مىخواهم مرا از پاسخ به این سؤال معاف بدارى.»(2)
واثق گفت: «تو را قسم مىدهم که خبر دهى.»
امام هادى علیهالسلام فرمود: اکنون که دستبردار نیستى، پدرم از پدرانش روایت کردند که رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «به جبرئیل فرمان داده شد تا یاقوتى از بهشت را به زمین ببرد، جبرئیل، آن یاقوت را آورد و بر سر آدم علیهالسلام مالید، موهاى سر او ریخته شد و نور آن یاقوت تا هر جا که رسید، تا همانجا «حرم» گردید.(3)
1) از قراین استفاده مىشود که این مجلس، در مدینه یا در مکه، در مراسم حج بوده است.
2) از این تعبیر امام فهمیده مىشود، که آن حضرت حتى در پاسخ به سؤال در تنگنا و تقیه بوده است و چنین مطلبى بیانگر دیکتاتورى واثق مىباشد.
3) انوار البهیه، ص 440 و 441.