شیخ صدوق رحمه الله در کتاب «من لا یحضره الفقیه»، و «عیون أخبار الرضا علیهالسلام»، از موسى بن عبدالله نخعى روایت مىکند که گفت: به امام هادى علیهالسلام عرض کردم: اى پسر رسول خدا ؛ کلامى بلیغ و رسا به من بیاموز تا هنگام زیارت هر یک از شما عزیزان، بتوانم با آن، شما را زیارت کنم. حضرت فرمودند:
هنگامى که به درب حرم مطهر رسیدى بایست و بر یگانگى خدا و رسالت حضرت محمد صلى الله علیه و اله و سلم گواهى بده ؛ یعنى بگو:
أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أشهد أن محمدا صلى الله علیه و اله عبده و رسوله.
گواهى مىدهم جز خدا، معبودى نیست ؛ یگانه است ؛ شریک ندارد ؛ و گواهى مىدهم که حضرت محمد – که درود خدا پیوسته بر او و خاندانش باد – بنده و فرستادهى الهى است.
و در حالى که غسل دارى وقتى که وارد شدى و قبر شریف را دیدى، بایست و سى مرتبه بگو: «الله أکبر» ؛ سپس با آرامش و وقار در حالى که قدمهایت را نزدیک به هم بر مىدارى کمى راه برو. در این حال بیایست و سى مرتبه: «الله أکبر» بگو ؛ سپس به قبر مطهر نزدیک شو چهل بار «الله أکبر» را تکرار کن. تا صد مرتبه تکبیر تمام شود. آن گاه بگو:
السلام علیک یا أهل بیت النبوة، و موضع الرسالة، و مختلف الملائکة، و مهبط الوحى، و معدن الرحمة، و خزان العلم، و منتهى الحلم، و أصول الکرم، و قاة الامم، و أولیاء النعم،
سلام بر شما، اى اهل بیت نبوت ؛ و محل قرار گرفتن رسالت الهى و رفت و آمد فرشتگان، و فرود آمدن وحى و سخن خداوند، و معدن و گنجینهى رحمت خداوند، و خزینهداران دانش، و نهایت بردبارى، و اساس و بنیان کرامت و بزرگوارى، و پیشوایان ملتها، و صاحب اختیاران همهى نعمتها،
و عناصر الأبرار، و دعائم الأخیار، و ساسة العباد، و أرکان البلاد، و أبواب الایمان، و امناء الرحمان، و سلالة النبیین، و صفوة المرسلین، و عترة خیرة رب العالمین، و رحمة الله و برکاته. السلام على أئمة الهدى، و مصابیح الدجى، و أعلام التقى، و ذوى النهى، و اولى الحجى، و کهف الورى، و ورثة الأنبیاء، و المثل الأعلى، و الدعوة الحسنى، و حجج الله على أهل الدنیا و الآخرة و الاولى، و رحمة الله و برکاته. السلام على محال معرفة الله، و مساکن برکة الله، و معادن حکمة الله، و حفظة سر الله، و حملة کتاب الله، و أوصیاء نبى الله، و ذریة رسول الله صلى الله علیه و آله، و رحمة الله و برکاته. السلام على الدعاة الى الله، و الأدلاء على مرضات الله، و المستقرین فى أمر الله، و التامین فى محبة الله، و المخلصین فى توحید
و عنصرهاى اصلى نیکوکاران، و پشتیبانهاى نیکوکاران و مدبر امور بندگان و رکنهاى شهرها، و درگاههاى ایمان، و امینان خداى رحمان، و فرزندان پیامبران، و برگزیدهى پیامبران مرسل، و عترت بهترین برگزیدهى پروردگار هستى ؛ و رحمت و برکات خداوند نیز به طور ثابت و دایمى نثارتان باد. سلام بر امامان و پیشوایان هدایت، و چراغهاى روشنىبخش در تاریکىها، و پرچمداران پرهیزکارى و تقوا، و صاحبان عقل و خرد، و دارندگان ذکاوت، و پناهگاه مردم، و وارثان پیامبران الهى، و نمونه و الگوى والا و برتر، و دعوت نیکو، و حجتهاى پروردگار بر مردم دنیا و آخرت و پیشینیان ؛ و رحمت و برکات خداوند نیز به طور ثابت و دایمى نثارتان باد. سلام بر جایگاههاى شناخت الهى ؛ و منزلگاههاى برکت خداوندى، و معدنهاى حکمت خدا، و نگهبانان راز خداوند، و حاملان علوم و اسرار خداوند، و اوصیاى پیامبر خداوند، و فرزندان فرستادهى خداوند – که درود خدا بر او و آل او باد – و رحمت و برکات خداوندى نثارشان باد. سلام بر دعوتکنندگان به سوى خدا، و دلالتکنندگان بر آنچه مورد رضایت او است ؛ همانهایى که در اجراى دستور الهى پایدار و پابرجایند، و محبتشان نسبت به خدا واقعى و کامل است، و اخلاص دارندگان در توحید و یکتائى خداوند هستند،
الله، و المظهرین لأمر الله و نهیه، و عباده المکرمین، الذین لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون، و رحمة الله و برکاته. السلام على الأئمة الدعاة، و القادة الهداة، و السادة الولاة، و الذادة الحماة، و أهل الذکر و أولى الأمر، و بقیة الله و خیرته، و حزبه و عیبة علمه، و حجته و صراطه، و نوره و برهانه، و رحمة الله و برکاته. أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، کما شهد الله لنفسه، و شهدت له ملائکته و اولوا العلم من خلقه، لا اله الا هو العزیز الحکیم، و أشهد أن محمدا عبده المنتجب، و رسوله المرتضى، أرسله بالهدى و دین الحق، لیظهره على الدین کله و لو کره المشرکون. و أشهد أنکم الأئمة الراشدون المهدیون، المعصومون المکرمون، المقربون المتقون، الصادقون المصطفون، المطیعون لله، القوامون
و امر و نهى خداوند را آشکار مىگردانند، و بندههاى گرامى خدایند ؛ همانان که در سخن گفتن بر او پیشى نمىگیرند و خودشان به دستور او رفتار مىکنند ؛ و رحمت و برکات خداوند، نیز به طور دایم و ثابت نثارشان باد. سلام بر پیشوایان دعوتکننده (به سوى حق) و رهبران هدایتگر و سروران سرپرست، و دفعکنندگان حمایتگر (دین) و اهل ذکر و فرمانداران و والیان (از جانب خدا)، و باقى مانده و برگزیدگان الهى ؛ و حزب خدا، مخزن دانش او، حجت، راه، نور و برهان و دلیل روشن الهى ؛ و رحمت و برکات خدا نثارشان باد. گواهى مىدهم جز خدا، کسى شایستهى براى پرستش نیست ؛ یکى است ؛ شریک ندارد ؛ چنان که خودش نیز در مورد خودش گواهى داده است، و فرشتگان او و دانشمندان واقعى از آفریدگانش نیز بر این معنا گواهاند ؛ جز او که عزتمندى حکیم است، خدایى نیست. گواهى مىدهم محمد، بندهى انتخاب شده و فرستادهى مورد رضایت الهى است ؛ خدا، او را به هدایت و آیین حقیقى خود فرستاد، تا او را بر تمام آیینها پیروز و نمایان کند ؛ گر چه مشرکان از این جریان ناخشنودند ؛ نیز، گواهى مىدهم که شما پیشوایان هدایتگر، هدایت شده، معصوم، ارجمند، از نظر رتبه و مقام نزدیک به خدا، پرهیزکار، راستگو، برگزیده، مطیع اوامر الهى، اجراکنندهى واقعى دستور خدا و بپادارندهى
بأمره، العاملون بارادته، الفائزون بکرامته، اصطفاکم بعلمه، و ارتضاکم لغیبه، و اختارکم لسره، و اجتباکم بقدرته، و أعزکم بهداه، و خصکم ببرهانه، و انتجبکم لنوره (بنوره)، و أیدکم بروحه، و رضیکم خلفاء فى أرضه، و حججا على بریته، و أنصارا لدینه، و حفظة لسره، و خزنة لعلمه، و مستودعا لحکمته، و تراجمة لوحیه، و أرکانا لتوحیده، و شهداء على خلقه، و أعلاما لعباده، و منارا فى بلاده، و أدلاء على صراطه. عصمکم الله من الزلل، و آمنکم من الفتن، و طهرکم من الدنس، و أذهب عنکم الرجس، و طهرکم تطهیرا، فعظمتم جلاله، و أکبرتم شأنه، و مجدتم کرمه، و أدمتم ذکره، و وکدتم میثاقه، و أحکمتم عقد طاعته، و نصحتم له فى السر و العلانیة، و دعوتم الى سبیله بالحکمة و الموعظة الحسنة، و بذلتم
آن، و عمل کنندهى به ارادهى الهى، و رستگاران به کرامت او هستید. خدا شما را از روى آگاهى برگزید، و براى امور پنهانى خود پسندید، و براى رازهاى نهانى خود اختیار کرده، شما را با قدرتش انتخاب کرد، و با هدایت خود شما را عزتمند کرد، و دلیل روشنش را به شما اختصاص داد، و براى روشنیش برگزید، و با روح خود تأیید و تقویت کرد، و به عنوان جانشینانش در زمینش پسندید ؛ نیز به عنوان حجتهاى او بر بندگانش، یاران آیینش، نگهبانان رازش، گنجینهداران دانشش، محل ودیعه نهادن حکمتش، بیانکنندهى وحیش براى بیان مقصود وحى، پایههاى توحیدش، گواهان بر آفریدگانش، نشانههاى آشکار براى بندگانش، محل نورافشانى در شهرهایش، و راهنمایان به راهش ؛ شما را پسندید. خدا، شما را از لغزش حفظ کرد، از فتنهها ایمن داشت، و از هر گونه آلودگى پاک گردانید، و هر گونه پلیدى را از وجود شما دور گردانید، و به خوبى پاک و پاکیزه گردانید ؛ لذا، شما جلالش را با عظمت، و شأنش را بزرگ داشتید و کرمش را ثنا گفتید، و یادش را همیشه ادامه دادید، و پیمانش را تأکید نمودید، و قرارداد فرمانبرداریش را محکم کردید، و در پنهان و آشکار به انجام نصیحت و خیرخواهى پرداختید، و با حکمت و پند نیکو به راه او دیگران را فرا خواندید، و از
أنفسکم فى مرضاته. و صبرتم على ما أصابکم فى جنبه، و أقمتم الصلاة، و آتیتم الزکاة، و أمرتم بالمعروف، و نهیتم عن المنکر، و جاهدتم فى الله حق جهاده، حتى أعلنتم دعوته، و بینتم فرائضه،و أقمتم حدوده، و نشرتم شرایع أحکامه، و سننتم سنته، و صرتم فى ذلک منه الى الرضا، و سلمتم له القضاء، و صدقتم من رسله من مضى. فالراغب عنکم مارق، و اللازم لکم لاحق، و المقصر فى حقکم زاهق، و الحق معکم و فیکم و منکم و الیکم، و أنتم أهله و معدنه، و میراث النبوة عندکم، و ایاب الخلق الیکم، و حسابهم علیکم، و فصل الخطاب عندکم، و آیات الله لدیکم، و عزائمه فیکم، و نوره و برهانه عندکم، و أمره الیکم. من والاکم فقد والى الله، و من عاداکم فقد عاد الله، و من أحبکم فقد أحب الله، و من أبغضکم
جان و روان خویش در راه رضا و خشنودى او گذشتید. و بر مصایبى که در کنارش بر شما وارد شد شکیبا بودید، و نماز را بر پا داشتید و زکات را پرداختید و امر به معروف کرده و نهى از منکر نمودید، و آن گونه که سزاوار بود در راه خدا جهاد کردید تا این که دعوت او را آشکار، و فرایض او را بیان و حدودش را اقامه نمودید و دستورات احکامش را منتشر ساختید، و روش او را سنت نهادید، و در این بین به سوى خشنودى او سیر کردید و به حکم و فرمان او تسلیم شدید و پیامبران گذشتهى او را تصدیق نمودید. پس آن که از راه شما رو گرداند در واقع از دین خارج شده، و ملازم و همراه شما به شما پیوسته، و آن که در حق شما کوتاهى کرده نابود گشت و حق با شماست و در شما و از شما و به سوى شماست، و شما اهل حق و معدن آن هستید، میراث پیامبرى در اختیار شماست، و بازگشت آفریدگان به سوى شماست و حساب آنان با شماست، و سخنى که حق و باطل را فیصله دهد در نزد شماست و آیات الهى در پیشگاه شماست. و اوامر و دستورات قطعى خداوند در شما خاندان است و نور و برهان او نزد شماست، و امر او متوجه شماست. هر که ولایت شما را داشته باشد به راستى از ولایت خدا برخوردار است، و هر که به شما دشمنى ورزد به طور قطع به خدا دشمنى ورزیده است و هر که شما را دوست بدارد به یقین خدا را دوست داشته و هر که
فقد أبغض الله، و من اعتصم بکم فقد اعتصم بالله، أنتم الصراط الأقوم، و شهداء دار الفناء، و شفعاء دار البقاء، و الرحمة الموصولة، و الآیة المخزونة، و الأمانة المحفوظة، و الباب المبتلى به الناس. من أتیکم نجى، و من لم یأتکم هلک، الى الله تدعون، و علیه تدلون، و به تؤمنون، و له تسلمون، و بأمره تعملون، و الى سبیله ترشدون، و بقوله تحکمون، سعد من والاکم، و هلک من عاداکم، و خاب من جحدکم، و ضل من فارقکم، و فاز من تمسک بکم، و أمن من لجأ الیکم، و سلم من صدقکم، و هدى من اعتصم بکم. من اتبعکم فالجنة مأویه، و من خالفکم فالنار مثویه، و من جحدکم کافر، و من حاربکم مشرک، و من رد علیکم فى أسفل درک من الجحیم، أشهد أن هذا سابق لکم فیما مضى، و جار
از شما کینه داشته باشد به یقین از خدا کینه ورزیده، و هر که به دامن شما چنگ زده در واقع به (الطاف) خدا چنگ زده است، شما همان راه استوار و راست و گواهان دنیاى گذرا و فناپذیر و شفیعان جهان همیشگى آخرت و رحمت و مهر پیوسته و نشانهى ذخیره شده و امانت حفظ شده و همان درگاهى که مردم بدان آزموده مىشوند، هستید. هر کس نزد شما آید رهایى یابد، و هر کس نیاید نابود مىگردد، شما به سوى خدا فرا مىخوانید و بر او راهنمایى مىکنید و به او ایمان دارید، و تسلیم او هستید و به دستور او عمل مىنمایید و به راه او ارشاد مىکنید و طبق فرمایش او داورى مىکنید. آن که ولایت شما را پذیرفت سعادتمند گردید و آن که با شما دشمنى ورزید هلاک و نابود گردید، و آن که منکر شما شد نومید گشت و آن که از شما جدا شد گمراه گشت و آن که به شما چنگ زد رستگار شد، و هر که به شما پناه آورد ایمن شد، و هر که شما را تصدیق کرد سالم ماند و هر که به شما پیوست و ملازم گردید هدایت یافت. هر کس از شما پیروى کرد بهشت جایگاه اوست و هر کس با شما مخالفت کرد دوزخ منزلگاه اوست و هر کس منکر شما شد کافر است و هر کس با شما جنگید مشرک است و هر کس حکم شما را رد کرد در پایینترین بخش دوزخ جاى دارد. گواهى مىدهم که این مقامات در گذشته براى شما بوده و در آینده نیز در
لکم فیما بقى، و أن أرواحکم و نورکم و طینتکم واحدة، طابت و طهرت بعضها من بعض. خلقکم الله أنوارا فجعلکم بعرشه محدقین، حتى من علینا بکم، فجعلکم فى بیوت أذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه، و جعل صلاتنا (صلواتنا) علیکم، و ما خصنا به من ولایتکم، طیبا لخلقنا، و طهارة لأنفسنا، و تزکیة لنا، و کفارة لذنوبنا، فکنا عنده مسلمین بفضلکم، و معروفین بتصدیقنا ایاکم، فبلغ الله بکم أشرف محل المکرمین، و أعلى منازل المقربین، و أرفع درجات المرسلین، حیث لا یلحقه لاحق، و لا یفوقه فائق، و لا یسبقه سابق، و لا یطمع فى ادراکه طامع، حتى لا یبقى ملک مقرب، و لا نبى مرسل، و لا صدیق و لا شهید، و لا عالم و لا جاهل، و لا دنى و لا فاضل، و لا مؤمن صالح، و لا فاجر طالح، و لا جبار عنید، و لا شیطان
حق شما جارى است، و بدون تردید ارواح شما و نور شما و سرشت شما یکى است، پاک است و برخى از برخى دیگر به ارث برده. خداوند شما را به عنوان نورهایى آفرید آنگاه شما را گرداگرد عرش خود قرار داد تا این که به سبب وجود شما منت نهاد، پس شما را در خانههایى قرار داد که اذن داد بلندمرتبه گشته و نامش در آنها برده شود، و صلوات و درود ما را بر شما و آنچه ویژهى ما گردانید از ولایت شما، باعث پاکیزه بودن آفرینش ما و پاک شدن جان ما و تزکیهى ما و کفارهى گناهان ما، قرار داد. پس ما در پیشگاه او تسلیم برترى شما بودیم، و به تصدیق شما شناخته شدیم، پس خداوند شما را به شریفترین جایگاه گرامىشدگان و بالاترین منزلها و مرتبههاى مقربان و والاترین درجههاى پیامبران رسانید، به گونهاى که هیچ ملحق شوندهاى به آن نمىپیوندد و هیچ برترىجویى به آن فائق نیاید، و هیچ پیشى گیرندهاى بدان پیشى نگیرد و هیج طمعکنندهاى به درک آن طمع نورزد، تا این که هیچ فرشتهى مقرب و نه پیامبر مرسل و نه صدیق و نه شهید و نه دانا و نه نادان و نه پست و نه شریف و نه مؤمن شایسته و نه بدکار ناشایسته و نه سرکش عناد پیشه و نه شیطان
مرید، و لا خلق فیما بین ذلک شهید الا عرفهم جلالة أمرکم، و عظم خطرکم، و کبر شأنکم، و تمام نورکم، و صدق مقاعدکم، و ثبات مقامکم، و شرف محلکم، و منزلتکم عنده، و کرامتکم علیه، و خاصتکم لدیه، و قرب منزلتکم منه. بأبى أنتم و امى و أهلى و مالى و اسرتى، اشهد الله و اشهدکم أنى مؤمن بکم، و بما آمنتم به، کافر بعدوکم و بما کفرتم به، مستبصر بشأنکم، و بضلالة من خالفکم، موال لکم و لأولیائکم، مبغض لأعدائکم و معاد لهم، سلم لمن سالمکم، و حرب لمن حاربکم، محقق لما حققتم، مبطل لما أبطلتم، مطیع لکم، عارف بحقکم، مقر بفضلکم، محتمل لعلمکم، محتجب بذمتکم، معترف بکم، مؤمن بایابکم، مصدق برجعتکم، منتظر لأمرکم، مرتقب لدولتکم، آخذ بقولکم،
متمرد و نه آفریدگانى که در این میان گواهند، نیستند مگر آن که به آنها شناسانده جلالت امر شما را و عظمت منزلت شما را و بزرگى شأن شما را و تمامیت نور شما را و درستى و راستى جایگاه شما را و پابرجا بودن مقام شما را و شرافت موقعیت شما را و منزلت شما را در پیشگاه او و کرامت شما را پیش او و مخصوص بودن شما را نزد او و منزلت نزدیک شما را به او. پدرم، مادرم و خانوادهام و دارایىام و خاندانم فداى شما باد، خدا و شما را گواه مىگیرم که به راستى من به شما و آنچه شما ایمان آوردید، ایمان دارم و به دشمن شما و آنچه شما بدان کفر ورزیدید کفر مىورزم، به شأن شما و به گمراهى مخالفان شما بصیرت و بینش دارم، دوستدار شما و دوستان شما هستم، کینهى دشمنانتان را به دل گرفته و با آنان دشمنى دارم، با آن که با شما از در آشتى آید در صلح و آشتیم و با آن که با شما در جنگ باشد در جنگم، آنچه را شما اثبات کردید من ثابت مىدانم، و آنچه شما ابطال کردید باطل مىدانم، پیرو شما هستم، به حق شما عارفم و به فضل و برترى شما معترف هستم، دانش شما را تحمل مىکنم و پذیرا هستم، و در پناه شما پنهان شدهام، به شما معترف و به بازگشت شما مؤمن و رجعت شما را تصدیقکنندهام. منتظر امر شما، در انتظار دولت شما و گیرندهى گفتار شما،
عامل بأمرکم، مستجیر بکم، زائر لکم، لائذ عائذ بقبورکم، مستشفع الى الله عزوجل بکم، و متقرب بکم الیه، و مقدمکم أمام طلبتى و حوائجى، و ارادتى فى کل أحوالى و أمورى، مؤمن بسرکم و علانیتکم، و شاهدکم و غائبکم، و أولکم و آخرکم، و مفوض فى ذلک کله الیکم، و مسلم فیه معکم، و قلبى لکم مسلم، و رأیى لکم تبع، و نصرتى لکم معدة، حتى یحیى الله تعالى دینه بکم، و یردکم فى أیامه، و یظهرکم لعدله، و یمکنکم فى أرضه. فمعکم معکم لا مع غیرکم، آمنت بکم، و تولیت آخرکم بما تولیت به أولکم، و برئت الى الله عزوجل من أعدائکم، و من الجبت و الطاغوت و الشیاطین و حزبهم الظالمین لکم، الجاحدین لحقکم، و المارقین من ولایتکم، و الغاصبین لارثکم، الشاکین فیکم، المنحرفین
اجراکنندهى فرمان شما هستم، به شما پناهنده بوده، زایر شما هستم، به قبور شما پناه گرفته و توسط شما به درگاه خدا شفاعت مىطلبم، و به وسیلهى شما به او تقرب مىجویم، و شما را پیشاپیش حوایجم و خواستههایم در همهى حالات و کارهایم قرار دادهام. من به نهان و آشکار شما، شاهد و غایب شما، اول و آخر شما ایمان دارم، و همهى امورم را به شما واگذاردهام، و به همراه شما در آن تسلیم شما هستم، و دلم براى شما تسلیم و پذیرا، و رأیم پیرو شماست و یاریم براى شما آماده است تا آنگاه که خداوند دینش را توسط شما حیات جدیدى ببخشد و شما را در دوارن خود بازگرداند، و شما را براى دادگریش آشکار کند و در زمینش قدرت و توانمندى دهد، پس کسى که با شما است فقط با شما است، نه با غیر شما، به شما ایمان آوردم و ولایت و سرپرستى آخرین شما را بسان نخستین شما قبول نمودم، و بیزارى مىجویم به سوى خداوند متعال از دشمنانتان و از جبت و طاغوت و شیطانها و حزبهاى آنان ؛ همانهایى که به شما ستم کرده، حق شما را منکر شده، و از ولایت شما خارج شدند، و ارث شما را غصب نموده و دربارهى شما به تردید افتاده و از شما منحرف شدند،
عنکم، و من کل ولیجة دونکم، و کل مطاع سواکم، و من الأئمة الذین یدعون الى النار. فثبتنى الله أبدا ما حییت على موالاتکم و محبتکم و دینکم، و وفقنى لطاعتکم، و رزقنى شفاعتکم، و جعلنى من خیار موالیکم، التابعین لما دعوتم الیه، و جعلنى ممن یقتص آثارکم، و یسلک سبیلکم، و یهتدى بهدیکم، و یحشر فى زمرتکم، و یکر فى رجعتکم، و یملک فى دولتکم، و یشرف فى عافیتکم، و یمکن فى أیامکم، و تقر عینه غدا برؤیتکم. بأبى أنتم و أمى و نفسى و أهلى و مالى من أراد الله بدء بکم، و من وحده قبل عنکم، و من قصده توجه بکم. موالى لا احصى ثنائکم، و لا أبلغ من المدح کنهکم، و من الوصف قدرکم، و أنتم نور الأخیار، و هداة الأبرار، و حجج الجبار، بکم فتح الله، و بکم یختم الله، و بکم ینزل
و از هر تکیهگاه و دستاویزى که غیر شما هستند و هر اطاعت شونده از غیر شما و از پیشوایانى که به سوى آتش فرا مى خوانند، بیزارم. از این رو خداوند همواره مرا مادامى که زنده هستم بر ولایت و دوستى و دین شما استوار بدارد و مرا به فرمانبرى از شما موفق گرداند، و شفاعت شما را روزیم کند، و مرا از بهترین دوستان شما قرار دهد، همانهایى که پیروى کردند از آنچه شما به سوى آن دعوت کردید، و مرا از جملهى کسانى قرار دهد که بازگوکننده و در پى آثار شما هست و راه شما را مىپیماید و به هدایت شما هدایت مىگردد، و در گروه شما محشور مىگردد، و دوران شما باز مىگردد، و در دولت شما به حکومت مىرسد، و در زمان عافیت شما شریف گردند و در روزگار شما اقتدار یابند و فرداى (رستاخیز) به دیدار شما چشمش روشن گردد. پدر و مادرم و جانم و خانوادهام و داراییم فداى شما باد، هر که خدا را اراده کرد به شما آغاز کرد و هر که او را به یگانگى شناخت از شما پذیرفت و هر که او را قصد کرد متوجه شما شد. موالیان من ؛ قدرت شمارش ثناى شما را ندارم و با مدح شما هرگز به کنه و حقیقت شما راه پیدا نمىکنم، و با توصیف شما هرگز به قدر و منزلت شما نمىرسم، و شما نور نیکان و هدایت صالحان و حجتهاى خداى جبار هستید، خداوند به وسیلهى شما (عالم هستى را) افتتاح و به توسط شما پایان مىدهد و به سبب شما
الغیث، و بکم یمسک السماء أن تقع على الأرض الا باذنه، و بکم ینفس الهم، و یکشف الضر، و عندکم مانزلت به رسله، و هبطت به ملائکته، و الى جدکم
باران مىفرستد، و به وسیلهى شما آسمان را نگاه داشته تا بر زمین – جز به فرمانش – نیفتد، و به وسیلهى شما غصه و اندوهها گشوده و زایل مىگردد و بیچارگى برطرف مىشود، و آنچه به پیامبرانش فرو فرستاده و فرشتگان به آن فرود آمدهاند نزد شماست و به سوى جدتان
و اگر زیارت امیرالمؤمنین علیهالسلام باشد به جاى و الى جدکم بگو:
و الى أخیک – بعث الروح الأمین. آتاکم الله ما لم یؤت أحدا من العالمین، طأطأ کل شریف لشرفکم، و بخع کل متکبر لطاعتکم، و خضع کل جبار لفضلکم، و ذل کل شىء لکم، و أشرقت الأرض بنورکم، و فاز الفائزون بولایتکم، بکم یسلک الى الرضوان، و على من جحد ولایتکم غضب الرحمان. بأبى أنتم و امى و نفسى و أهلى و مالى، ذکرکم فى الذاکرین، و أسماؤکم فى الأسماء، و أجسادکم فى الأجساد، و أرواحکم فى الأرواح، و أنفسکم فى النفوس، و آثارکم فى الآثار، و قبورکم فى القبور. فما أحلى أسمائکم، و أکرم
و به برادرت – روح الأمین برانگیخته شده. خداوند به شما مقاماتى را داده که به هیچ یک از جهانیان نداده است، هر فرد شریفى در برابر شرافت شما سر فرود آورده و هر سرکشى در برابر فرمان شما گردن نهاده است، و هر جبار و زورگویى در برابر فضل و برترى شما فروتن است، و هر چیزى در برابر شما ذلیل و خوار است و زمین به نور وجود شما روشن گشته و رستگاران به ولایت شما رستگار و فایز گشتهاند، به توسط شما به سوى رضوان و بهشت الهى رهسپار مىگردند و کسى که منکر ولایت شماست خشم خداى رحمان را فراهم نموده است. پدرم، مادرم، جانم، خانوادهام و داراییم فداى شما باد ؛ یاد شما در یادآوران و نامهاى شما در میان نامها و جسدهاى شما در میان اجساد، و ارواح شما در میان ارواح و جانهاى شما در میان جانها و آثارتان در میان آثار و بارگاههاى شما در میان قبور. پس چه قدر نامهایتان شیرین و
أنفسکم، و أعظم شأنکم و أجل خطرکم، و أوفى عهدکم، و أصدق وعدکم، کلامکم نور، و أمرکم رشد، و وصیتکم التقوى، و فعلکم الخیر، و عادتکم الاحسان، و سجیتکم الکرم، و شأنکم الحق و الصدق و الرفق، و قولکم حکم و حتم، و رأیکم علم و حلم و حزم، ان ذکر الخیر کنتم أوله و أصله، و فرعه و معدنه، و مأویه و منتهاه. بأبى أنتم و أمى و نفسى، کیف أصف حسن ثنائکم، و أحصى جمیل بلائکم، و بکم أخرجنا الله من الذل، و فرج عنا غمرات الکروب، و أنقذنا من شفاجرف الهلکات و من النار. بأبى أنتم و امى و نفسى، بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا، و أصلح ما کان فسد من دنیانا، و بموالاتکم تمت الکلمة، و عظمت النعمة، و ائتلفت الفرقة، و بموالاتکم تقبل الطاعة المفترضة، و لکم المودة الواجبة، و الدرجات
جانتان گرامى و شأنتان با عظمت و مقامتان بزرگ و نسبت به عهد و پیمان باوفا و در مورد وعده راستگو هستید. سخن شما نور و فرمانتان باعث رشد و کمال، و سفارش شما پرهیزکارى و کردار شما خیر و خوبى و روش و عادت شما نیکویى، و احسان و خوى و سرشت شما کرامت و بزرگوارى، و شأن شما حق و راستى و مدارا کردن است، و سخن شما حکم حتى و لازم الاجرا است، و رأى و ایدهى شما دانش و بردبارى و استوار کردن امور است، اگر یادى از خیر شود شما پایهى نخست آن، ریشهى، شاخه و معدن و جایگاه و سرانجام آن هستید، پدرم، مادرم و جانم فداى شما باد ؛ چگونه ثناى نیکوى شما را توصیف کنم و نعمت زیباىتان را بشمارم، و خداوند به توسط شما ما را از خوارى بیرون آورد و از غم و اندوه سخت ما را گشایش داد و از وادى پرتگاه نابودى و از آتش نجاتمان داد. پدرم، مادرم و جانم فداى شما باد ؛ خداوند وسیلهى پیروى از شما معالم دین ما را به ما آموخت و آنچه از امور دنیاى ما فاسد بود، اصلاح نمود، و به موالات و دوستى و پیروى شما کلام الهى کامل گشت، و نعمت ؛ باعظمت و شکوه گردید و به جدایى الفت بخشید و به وسیلهى پیروى و موالات شما طاعت واجب پذیرفته مىشود و دوستى واجب و درجههاى
الرفیعة، و المقام المحمود، و المکان المعلوم عند الله عزوجل، و الجاه العظیم، و الشأن الکبیر، و الشفاعة المقبولة. ربنا آمنا بما أنزلت و اتبعنا الرسول فاکتبنا مع الشاهدین، ربنا لا تزع قلوبنا بعد اذ هدیتنا، و هب لنا من لدنک رحمة، انک أنت الوهاب، سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولا. یا ولى الله، ان بینى و بین الله عزوجل ذنوبا لا یأتى علیها الا رضاکم، فبحق من ائتمنکم على سره، و استرعاکم أمر خلقه، و قرن طاعتکم بطاعته، لما استوهبتم ذنوبى، و کنتم شفعائى، فانى لکم مطیع، من أطاعکم فقد أطاع الله، و من عصاکم فقد عصى الله، و من أحبکم فقد أحب الله، و من أبغضکم فقد أبغض الله. أللهم انى لو وجدت شفعاء أقرب الیک من محمد و أهل بیته الأخیار، الأئمة الأبرار، لجعلتهم شفعائى، بحقهم الذى أوجبت لهم علیک،
والا و مقام پسندیده و جایگاه معین در پیشگاه خداوند رحمان و مقام و جاه باشکوه و شأن بزرگ و شفاعت پذیرفتهشده براى شماست. پروردگارا ؛ ما به آنچه نازل کردهاى ایمان آوردیم و از پیامبر پیروى کردیم، پس ما را از گواهان ثبت کن. پروردگارا ؛ دلهاى ما را پس از هدایتمان منحرف مکن و براى ما از جانب خود رحمتى ببخش، به راستى که تو بسیار بخشندهاى، پاک و منزه است پروردگار ما به حقیقت وعدهى پروردگار ما محقق خواهد شد. اى ولى خدا، به راستى که میان من و خداى متعال گناهانى است که جز رضایت و خشنودى شما آنها را از بین نمىبرد، پس به حق کسى که شما را بر راز خود امین قرار داده و تدبیر و امور و مراعات حال بندگانش را به شما سپرده و طاعت شما را قرین و پیوسته با طاعت خود قرار داد، که نسبت به گناهان من طلب آمرزش و بخشش کنید و شما شفیعان من باشید، پس من به حقیقت مطیع و فرمانبردار شما هستم. هر که از شما فرمان برد در واقع از خدا فرمان برده و هر که از (فرمان) شما عصیان کند در واقع از خدا عصیان نموده است و هر کس شما را دوست بدارد در واقع خدا را دوست داشته و هر که شما را دشمن بدارد در واقع خدا را دشمن داشته. بار خداوندا ؛ من اگر شفیعانى نزدیکتر به تو جز محمد و اهل بیت برگزیدهاش – که پیشوایان نیکوکارند – مىیافتم آنان را شفیعان خود قرار مىدادم، پس به حق آنها که آن را بر خود لازم شمردهاى
أسئلک أن تدخلنى فى جملة العارفین بهم و بحقهم، و فى زمرة المرحومین بشفاعتهم، انک أرحم الراحمین، و صلى الله على محمد و آله الطاهرین، و سلم کثیرا، و حسبنا الله و نعم الوکیل(1)
از تو مىخواهم که مرا در گروه اهل معرفت به آنان و حقشان قرار دهى و در زمرهى کسانى که به شفاعت آنان مورد رحمت تو قرار گرفتهاند، وارد سازى ؛ زیرا که تو مهربانترین مهربانان هستى، و درود خدا بر محمد و خاندان پاکش و سلام زیاد بر آنان باد و خداوند ما را بسنده است و خوب حمایتگرى است.
1) صحیفهى مهدیه (با ترجمه): 717 به نقل از مفاتیح الجنان: 1071 و مزار آقا جمال خوانسارى: 60.