محمد بن سنان مىگوید: براى انجام حج در مکه بودم، امام هادى علیهالسلام نیز در مراسم حج شرکت داشت، پس از حج به سوى مدینه بازمىگشتیم، در مسیر راه به یکى از اهالى خراسان برخوردیم که مرکبش در راه مرده بود و او بسیار ناراحت بود و مىگفت: چگونه بار و اثاث خود را ببرم؟ چگونه این راه طولانى را بدون مرکب بپیمایم؟ در همین هنگام امام هادى در مسیر راه به آنجا رسید، همراهان آن مرد خراسانى هنگامى که آن بزرگوار را دیدند، به او گفتند: «اى فرزند رسول خدا! این مرد خراسانى از دوستان و شیعیان شما است، مرکبش مرده، غمگین است که چگونه این راه طولانى را طى کند.»
امام هادى علیهالسلام کنار آن مرکب آمد و فرمود: گاو بنىاسرائیل در پیشگاه خدا گرامىتر از من نیست که با زدن عضو مردهى آن گاو به مرد مردهاى، آن مرد زنده شد.(1)
آنگاه امام به پیش آمد و با پاى راستش به جسد آن چهارپا زد و فرمود:
قم باذن الله:
«به اذن خدا برخیز!»
همان دم چهارپا زنده شد و برخاست و آن مرد خراسانى اثاث خود را بر آن حمل کرد و بر آن سوار شد و به سوى مقصود حرکت کرد.
از آن پس در مدینه هر کس امام هادى علیهالسلام را مىدید، با انگشت به او اشاره مىکرد و مىگفت:
هذا الذى احیى حمار الخراسانى:
«همین بزرگوار بود که مرکب خراسانى را زنده کرد».(2)
1) بقره / 67 تا 73.
2) عیون المعجزات، بحار، ج 50، ص 185 – ماجراى دیگرى نیز در بخش دوم در رابطه با متوکل عباسى، خاطرنشان مىشود.