جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

روى خشنودى‏ (2)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

شیخ طوسى رحمه الله مى‏نویسد: ابوموسى عیسى بن احمد بن عیسى بن المنصور گوید: روزى خدمت امام هادى علیه‏السلام مشرف شدم، عرض کردم:اى آقاى من! این مرد – یعنى متوکل – مرا از خود دور گردانید و روزى مرا قطع کرده و از من ملول شده است. من علت آن را فقط به واسطه آن که از ارادتم به خدمت شما و ملازمت من به شما آگاه شده نمى‏دانم. پس هرگاه از او خواهشى فرمایى که او قبول کند تفضل فرما و آن خواهش را براى من قرار ده.

حضرت فرمود: درست خواهد شد ان شاء الله.

چون شب فرا رسید چند نفر از جانب متوکل پى در پى به طلب من آمدند و مرا به نزد متوکل بردند. هنگامى که نزدیک منزل متوکل رسیدم، دیدم فتح بن خاقان کنار در سرا ایستاده است. گفت:اى مرد! شب در منزل خود قرار نمى‏گیرى، ما را به زحمت مى‏اندازى؟ متوکل به جهت طلب تو مرا به رنج و سختى افکنده است.

من نزد متوکل داخل شدم. او را بر فراش خود دیدم. گفت:اى ابوموسى! آیا ما از

تو غفلت مى‏کنیم یا تو ما را فراموش مى‏کنى و حقوق خود را یاد نمى‏آورى. الحال بگو چه در نزد ما داشتى؟

گفتم: فلان صله و عطا و رزق فلانى و چند چیزى نام بردم.

متوکل دستور داد آنها را به چندین برابر به من بدهند.

به فتح بن خاقان گفتم: آیا امام هادى علیه‏السلام به این جا آمده بود؟

گفت: نه.

گفتم: آیا نامه‏اى براى متوکل نوشته بود؟

گفت: نه.

وقتى بیرون آمدم و از آن جا دور شدم، فتح پشت سر من آمد و گفت: شک ندارم که تو از امام هادى علیه‏السلام دعایى طلب کرده‏اى پس براى من نیز از او دعایى بخواه.

وقتى خدمت آن حضرت رسیدم، فرمود: اى ابوموسى!

«هذا وجه الرضا».

این روى خشنودى و رضا است.

گفتم: بلى به برکت تو اى سید من! ولى به من گفتند: شما نزد او نرفتید و از او خواهش نفرمودید.

فرمود: خداوند تعالى مى‏داند که ما در مهمات فقط به او پناه مى‏بریم و در سختى‏ها و بلاها فقط بر او توکل مى‏کنیم. او ما را عادت داده که هرگاه از او سؤال کنیم، اجابت فرماید و بیم آن داریم که اگر از حق تعالى عدول کنیم، خدا نیز از ما عدول فرماید.(1)


1) منتهى الامال: ج 2 ص 370.