جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خنثى شدن توطئه متوکل

زمان مطالعه: 2 دقیقه

گروهى از بدخواهان به متوکل گفتند: امام هادى علیه‏السلام این دو آیه (27 و 28 فرقان) را مى‏خواند:

و یوم یعض الظالم على یدیه یقول یا لیتنى اتخذت مع الرسول سبیلا – یا ویلتا لم اتخذ فلاناً خلیلاً:

«به خاطر بیاور روزى را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى‏گزد و مى‏گوید اى کاش با رسول (خدا) راهى

برگزیده بودم – اى واى بر من! اى کاش فلان شخص (گمراه) را دوست خود برنمى‏گزیدم.» سپس آن را در مورد اولى و دومى (عمر و ابوبکر) تفسیر مى‏کند.

متوکل گفت: چگونه باید در این مورد با او برخورد کرد؟

گروه گفتند: «مجلسى تشکیل بده و مردم (از شیعه و سنى) را در آن مجلس فراخوان، او (امام هادى) را نیز در آن مجلس حاضر کن، آنگاه از او بخواه که در حضور مردم، دو آیه مذکور را تفسیر کند، اگر همانگونه که گفتیم تفسیر کرد، مردم (اهل تسنن) تو را از (گزند) او کفایت مى‏کنند و اگر تفسیر دیگرى نمود، نزد اصحابش (شیعیان) رسوا مى‏شود.»

متوکل که همواره براى رنج دادن امام هادى علیه‏السلام به دنبال توطئه و بهانه بود، مجلسى تشکیل داد و همه را در آن مجلس فراخواند و در حضور مردم و علما و قضات، از امام هادى علیه‏السلام پرسید:

«منظور از این دو مرد در این دو آیه (مذکور) کیستند؟»

امام هادى علیه‏السلام بى‏درنگ در پاسخ فرمود:

«اینها دو مرد هستند، که خداوند در این دو آیه نام آنها را با کنایه ذکر کرده نه با صراحت و خداوند با پوشیدن نام آنها، بر آنها منت نهاده است، آیا رئیس مؤمنان دوست دارد که چیزى را که خداوند پوشانده، آشکار کند؟!»

متوکل گفت: نه دوست ندارم.(1)

به این ترتیب، توطئه بدخواهان و متوکل خنثى شد و امام با کمال سرافرازى از مجلس خارج گردید.

ماجراهاى تکان‏دهنده بین متوکل و امام هادى علیه‏السلام بسیار است، ما در اینجا به همین ده مورد فوق اکتفا کردیم، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، چه بهتر که این قسمت را با ذکر یکى از فرازهاى تکان‏دهنده، که از یک سو بیانگر اوج قلدرى و گستاخى متوکل است و از سوى دیگر شکوه ملکوتى امام را براى براندازى متوکل و سپس مرگ ذلت‏بار او نشان مى‏دهد، به پایان ببریم:


1) بحار، ج 50، ص 214.