زبان لاف رسوا مىکند ناقص کمالان را++
که رو بر خاک مالد پر فشانى بسته بالان را
«صائب تبریزى»
متوکل همیشه دنبال بهانهاى بود که قدرتش را به رخ امام هادى علیهالسلام بکشد. بلکه به خیال خام خویش آن حجت حق را بترساند، مگر نه این است که کافر همه را به کیش خود پندارد؟! او خیال مىکرد با عده و عدهى زیاد و با عسکر و لشکر مجهز مىتواند در اراده ولى خدا امام هادى علیهالسلام تصرف کند!!
بارى – آن سان که پیشتر اشاره شد – با همین خیال خام، متوکل خواست صحنهاى را که از پیش تدارک دیده بود در منظر امام به نمایش گذاشته باشد، روزى که امام علیهالسلام را احضار کرده و در صحراى وسیعى در کنارش با هم قدم مىزدند، دستور نمایش صحنه را داد و به سربازانش که رقم آنها را نود هزار سواره نوشتهاند امر کرد که هر یک توبرهى اسبش را از گل و خاک پر کرده، در وسط میدان روى هم بریزند، چنان که در اندک زمانى تلى بزرگ و بلند ترتیب یافت و خلیفه با تکبر و غرور در بالاى تل قرار گرفته و امام هادى علیهالسلام را نیز به پیش خویش خواند و به سربازان و سپاهیانش که همگى غرق در سلاحهاى گوناگون و مدرن آن روز بودند دستور داد که از مقابلش رژه روند، پس از آن که خلیفه از سپاهش سان دید، رو به حضرت امام هادى علیهالسلام کرده و گفت: تو را به اینجا خواندم که لشکریان و سپاهیان مرا تماشا کرده باشى!!
متوکل با این کار مىخواست امام علیهالسلام را بترساند که مبادا اقدام به قیامى کند، چرا
که خلیفه ستمگر و خونخوار عباسى، بیش از هر کس از امام هادى علیهالسلام مىترسید و نیز نیک مىدانست که دلهاى پاک مردم مسلمان در گرو محبت آن امام به حق است و بس.
اما خلیفه نه تنها با این کار کودکانه به آرزویش نرسید بلکه هراسش بیش از پیش و حیرت و حسرتش زیاده از حد شد.
امام هادى علیهالسلام همانجا در بالاى تل، روى به متوکل کرده فرمود: آیا مىخواهى ما نیز سپاه خویش را به تو نشان داده باشیم؟! خلیفه با شگفتى تمام خواهى نخواهى جواب داد که بلى.
امام علیهالسلام دست به دعا بلند کرد و تا نام خداى را به زبان آورد، زمین و زمان در چشم متوکل تار و تنگ شد و دید که شش جهت، از زمین تا آسمان پر است از فرشتگانى که سلاح در دست منتظر فرمان امام علیهالسلام مىباشند، عقلى که در سر نداشت تا بپرد، پاهایش سست شد و به زمین افتاد و بیهوش شد پس از مدتى که چشمانش را باز کرد خود را به کلى باخته بود….(1)
چه داند آن ستمگر قدر دلهاى پریشان را++
که سازد طفل بازى گوش کاغذ باد قرآن را
به غور حسن نتواند رسیدن چشم کوتهبین++
ز یوسف بهرهاى غیر از گرانى نیست میزان را(2)
8 – قصر الجعفرى، متوکل این کاخ را در نزدیکى سامراى قدیم ساخت، در جایى که به آن ماحوزه مىگفتند و در کنار این کاخ شهرى را بنا نهاد که به آن متوکلیه گویند، بالأخره در همان کاخ نیز کشته شد و قصرش قبرش گشت.(3)
بهرام که گور مىگرفتى همه عمر++
دیدى که چگونه گور بهرام گرفت(4)
9 – قصر الجص، همان قصرى که در جلو آن ابومنصور بختیار، پنجمین حاکم از حکام آلبویه را پس از دستگیرى کشتند.
10 – قصر الجوسق، متوکل براى ساخت این کوشک نیز پانصد هزار درهم از بیتالمال اختصاص داده بود(5)
11 – قصر الحیر، این کاخ نیز یکى دیگر از عشرتکدههاى متوکل بود که براى تأسیس آن چهار هزار درهم مصرف شده بود.
12 – قصر حمران، کاخى بوده نزدیک قصر معشوق در سامرا.
13 – قصر الخاقانى، قصرى که با نام خاقان عرطوج یکى از سرداران بنام عباسى نامیده شده و به جوسق خاقانى نیز معروف است.
14 – قصر الشاه،یا کاخ شاه.
15 – قصر شبداز، یا شبدیز، یکى دیگر از کاخهاى متوکل در سامرا.
16 – قصر الصبح، متوکل براى ساخت این کاخ نیز پنج میلیون از کیسهى گشاد خلافت پرداخت تا عشرتکدهاى دیگر براى خودش ساخت.
17 – قصر العمرى، کاخ عمر بن فرج والى مدینه از طرف معتصم و متوکل.
18 – قصر العروس، با سى میلیون درهمى که از بیتالمال حرام شد ساخته شد.
19 – قصر العاشق یا قصر معشوق که به هر دو نام معروف است و بقایاى آن هنوز هم در سامرا دیده مىشود.
20 – قصر الغریب، عمارتى دیگر در سامرا که متوکل ده میلیون از بیتالمال را به خاطر آن حرام کرد.
21 – قصر الغرد، کوشکى که متوکل در کنار دجله ساخت.
22 – قصر القلائد، که قبة المنطقه نیز نامیده شده است.
23 – قصر الکویر، کاخى در ساحل دجله در مقابل قصر عاشق.
24 – قصر اللؤلؤ، یکى دیگر از کاخهاى متوکل که پنج میلیون درهم از بیتالمال را حرام کرده بود.
25 – قصر المختار، متوکل براى ساخت این کاخ نیز پنج میلیون درهم از بیتالمال را حرام کرد.
26 – قصر المتوکلیه، در شهر متوکلیه سامرا و در کنار کاخ جعفرى.
27 – قصر المطیره، یا کاخ افشین.
28 – قصر المحمدیه، این کاخ را متوکل براى پسرش محمد ساخته بود.
29 – قصر المحدث.
30 – قصر الوحید، با دو میلیون درهم هزینهى ساخت، توسط متوکل.
31 – قصر الهارونى.
32 – قصر ایتاخ.
33 – قصر وصیف و دهها قصر دیگر نیز در سامرا ساخته شده بود که هر یک مخصوص یکى از دولتمردان و سرداران عباسى بود(6)
1) تفصیل حدیث را مىتوانید در بحارالانوار و منتهى الآمال و… مطالعه کنید، ما خلاصهاى از آن روایت اعجاز را از مآثر الکبراء فى تاریخ سامرا، ج 1، ص 50 نقل کردیم.
2) صائب تبریزى.
3) مرحوم محلاتى رحمه الله 14 صفحه از کتابش تاریخ سامرا را مخصوص توصیف این قصر ساخته است، ر. ک، ج 1، ص 51 به بعد.
4) خیام نیشابورى.
5) جوسق، علاوه بر این که نام چندین روستا در جاهاى مختلف است، اسم روسستایى در ده فرسخى دجیل یکى از شهرهاى استان سامراى کنونى نیز مىباشد.
6) مأثر الکبراء فى تاریخ سامرا: ج 1، ص 78 – 46، در آنجا خیلى دیگر از این خراب آبادها نام برده شده است، به نقل از سیماى سامرا: 63 – 58.