یکى از گروههاى اسلامى که از قدیم انحراف فکرى داشتند، گروه «جبریه» بودند و مىگفتند: «انسانها در اعمال خود، اختیار ندارند و آنچه انجام مىدهند، خداوند آنها را مجبور ساخته است.»
فرقهى اشاعره این عقیدهى انحرافى را دامن مىزدند دستهاى
مرموز طاغوتى این عقیده آنها را تأیید مىکرد، تا گناهان و ظلمهاى خود را نسبت به خدا داده و خود را پاک جلوه دهند.
امامان علیهالسلام از جمله امام هادى علیهالسلام در برابر این عقیدهى بىاساس، ایستادگى کردند و با استدلال و منطق، آن را رد نمودند، در اینجا نظر شما را به یکى از بحثها و روشنگریهاى امام هادى علیهالسلام در این راستا جلب مىکنیم:
«کسى که معتقد به جبر است، معنایش این است که خداوند بندگان خود را به گناه مجبور مىکند سپس آنها را به خاطر انجام گناه، مجازات مىنماید، چنین کسى به خدا ظلم کرده و او را تکذیب نموده است، آیات قرآن چنین نسبتى را رد کرده است، چنان که در آیه 49 سورهى کهف مىخوانیم:
و لا یظلم ربک احداً:
«و پروردگارت به هیچ کس ستم نمىکند.»
و در آیه 10 سورهى حج مىفرماید:
ذلک بما قدمت یداک و ان الله لیس بظلام للعبید:
«و به آنان مىگوییم؛ این در برابر چیزى است که دستهایتان از پیش براى شما فرستاده و خداوند هرگز به بندگان ظلم نمىکند.»
و آیات بسیار دیگر از این قبیل (که اعمال را نسبت به بنده مىدهد) بنابراین کسى که گمان کند در گناهانى که انجام مىدهد مجبور است، گناه خود را به خدا نسبت داده و خدا را به خاطر مجازاتش از گناهکار، ظالم خوانده است و کسى که خدایش را ظالم
بداند، قرآن را تکذیب نموده (زیرا قرآن خدا را از ظلم و ستم منزه دانسته است) و کسى که قرآن را تکذیب کند، به اجماع امت، کافر شده است.
این مطلب همانند آن است که مولایى به غلام خود که پول ندارد بگوید برو بازار فلان جنس را خریدارى کن و بیاور، با اینکه مولا مىداند، در بازار بدون پول، به او جنس نمىدهند، غلام به بازار رفت و جنسى به او ندادند و نزد مولا با دست خالى بازگشت، اگر مولا او را سرزنش کند و بزند که چرا جنس را نخریده، مردم چنین مولایى را ظالم و متجاوز مىخوانند، زیرا غلامش را که پول به او نداده، این گونه سرزنش نموده و به او ظلم کرده است…»(1)
1) اقتباس از احتجاج طبرسى، ج 2، ص 253 و 254.