جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اجراى تقدیرات الهى‏ (2)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

خیران اسباطى مى‏گوید: از عراق به مدینه رفتم و خدمت امام هادى علیه‏السلام شرفیاب شدم. آن گرامى از من پرسید: واثق چگونه بود؟

عرض کردم: فدایت شوم در عافیت بود و من از دیگران اطلاع و آگاهى بیشترى دارم، زیرا هم اکنون از راه مى‏رسم.

فرمود: مردم مى‏گویند: او مرده است.

چون این موضوع را فرمود، دریافتم منظور از مردم خود امام مى‏باشد.

آن گاه به من فرمود: جعفر متوکل چه کرد؟

عرض کردم: به بدترین وضعى در زندان بود.

فرمود: او خلیفه خواهد شد.

آن گاه فرمود: ابن‏زیات چه کرد؟

عرض کردم: مردم با او بودند و امر، امر او بود.

فرمود: ریاست بر او شوم است.

سپس قدرى سکوت کرد و فرمود: چاره‏اى جز اجراى تقدیرات و احکام الهى‏

نیست.اى خیران! بدان که واثق مرد، جعفر متوکل بر جاى او نشست و ابن‏زیات کشته شد.

عرض کردم: فدایت شوم چه وقت؟

فرمود: شش روز پس از بیرون آمدن تو.

هنوز بیش از چند روز نگذشته بود که قاصد متوکل به مدینه رسید و جریان همان طور بود که امام هادى علیه‏السلام فرموده بود.(1)


1) ارشاد مفید: ص 309، الفصول المهمه ابن‏صباغ مالکى: ص 279 ؛ با اندکى تفاوت، نورالابصار شبلنجى: ص 182.