جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ابن‏سکیت فقیه بزرگ اهوازى

زمان مطالعه: 2 دقیقه

ابویوسف یعقوب بن اسحاق، معروف به «ابن‏سکیت اهوازى» از علماى محقق و ادیبان نامى شیعه و از یاران و شاگردان مخصوص امام جواد و امام هادى علیه‏السلام است، او در علوم لغت، شعر، منطق، فلسفه و ادبیات سرآمد همه‏ى علماى عصر خود بود و تألیفات بسیار در زمینه‏هاى مختلف اسلامى نوشت که مورخان نام 23 کتاب او را ذکر کرده‏اند.(1)

وجود او در اهواز و اطراف آن، مایه پرفیض براى گسترش مکتب امامان علیهم‏السلام بود.

متوکل عباسى براى پسرانش «ألمعتز و المؤید» در جستجوى معلم جامع و محقق بود، ابن‏سکیت به عنوان برجسته‏ترین معلم، انتخاب شد، مدتى او ناگزیر به فرزندان متوکل، درس مى‏داد و به عنوان معلم پسران خلیفه معروف شد، ولى او شیعه و شاگرد امام هادى علیه‏السلام بود و هرگز مذهبش را که در جان و روحش آمیخته بود رها نمى‏ساخت، یک روز به مناسبتى مجلس باشکوهى از طرف متوکل، تشکیل شد، رجال، شخصیتها، ادیبان و شاعران به آن مجلس وارد

مى‏شدند و از متوکل تجلیل و احترام مى‏کردند، ابن‏سکیت نیز وارد آن مجلس شد، متوکل اطلاع داشت که او پیرو مذهب تشیع است، در آن مجلس در حضور حاضران به ابن‏سکیت رو کرد و گفت:

«این دو پسرم (شاگردانت المعتز و المؤید) را بیشتر دوست دارى یا حسن و حسین علیهماالسلام را؟»

ابن‏سکیت در تنگناى سختى قرار گرفت، چرا که به خونخوارى متوکل و جلادان بى‏رحم او اطلاع داشت، در عین حال با کمال صراحت جواب داد:

و الله ان قنبراً خادم على علیه‏السلام خیر منک و من ابنیک:

«سوگند به خدا قنبر غلام على علیه‏السلام بهتر از تو و از پسران تو است.»

متوکل مغرور از این پاسخ، آن چنان خشمگین شد که به غلامان ترک خود دستور داد، زبانش را از پشت سرش بیرون بکشند.

دژخیمان بى‏رحم متوکل، با شدیدترین برخورد، فرمان متوکل را اجرا کردند و ابن‏سکیت را به شهادت رساندند.

آرى این شاگرد برجسته و شجاع امام هادى علیه‏السلام در شهر سامرا در عصر زندگى امام هادى علیه‏السلام، در سال 244 یا 246 هجرى این‏گونه جان باخت.

جالب اینکه: او را که یعقوب نام داشت به خاطر وقار و خاموشى در گفتار «ابن‏سکیت» (که از واژه‏ى سکوت است) مى‏خواندند و خودش درباره‏ى مدح کنترل زبان و نکوهش پرحرفى

سفارش بسیار کرد.

ولى او سکوت و خاموشى را به معنى غلط آن تفسیر نمى‏کرد، بلکه در موارد نهى از منکر، زبان او صدها برابر برانتر از شمشیر بود، او در میدان اخلاق، ابن‏سکیت بود، ولى در میدان مبازره ابن‏الجهر بود، که قرآن مى‏فرماید:

لا یجب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم:

«خداوند فریاد خشن را دوست ندارد، جز فریاد خشن مظلوم بر سر ظالم را که دوست دارد.» (نساء / 148)(2)


1) فهرست ابن‏ندیم، ص 79 – وفیات الاعیان، ج 5، ص 442.

2) همان مدرک و الکنى و الالقاب، ج 1، ص 314 و 315.