مرحوم شیخ مفید، کلینى، راوندى و بعضى دیگر از بزرگان در کتابهاى خود آوردهاند:
یکى از خادمان حضرت ابوالحسن، امام على هادى علیه السلام – به نام نصیر خادم – حکایت کند:
بارها به طور مکرر مىدیدم و مىشنیدم که حضرت ابومحمد، امام حسن عسکرى علیه السلام در حیات پدر بزرگوارش با افراد مختلف، به لغت و لهجهى ترکى، رومى، خزرى و… سخن مىگوید.
مشاهدهى این حالات، براى من بسیار تعجب آور و حیرت انگیز بود و با خود مىگفتم: این شخص – یعنى؛ امام عسکرى علیه السلام – در شهر مدینه به دنیا آمده و نیز خانواده و آشنایان او عرب بوده و هستند، جائى هم که نرفته است، پس چگونه است، پس چگونه به تمام لغتها و زبانها آشنا است و بر همهى آنها تسلط کامل دارد؟!
تا آن که پدرش امام هادى علیه السلام به شهادت رسید؛ و باز هم مىدیدم که فرزندش، حضرت ابومحمد عسکرى علیه السلام با طبقات مختلف و زبانها و لهجه هاى گوناگون سخن مىگوید، روز به روز بر تعجب من افزوده مىگشت که از چه طریقى و به چه وسیلهاى حضرت به همهى
زبانها آشنا شده است؟!
تا آن که روزى در محضر مبارک آن حضرت نشسته بودم و بدون آن که حرفى بزنم، فقط در درون خود، این فکر را گذراندم که حضرت چگونه به همهى لغتها و زبانها آگاه و آشنا شده است؟!
که ناگهان امام حسن عسکرى علیه السلام به من روى کرده و مرا مورد خطاب قرار داد و فرمود: خداوند تبارک و تعالى حجت و خلیفهى خود را – که براى هدایت و سعادت بندگانش تعیین نموده است – داراى خصوصیات و امتیازهاى ویژهاى مىباشند، همچنین علم و آشنائى به تمام لهجهها و لغتها – حتى به زبان حیوانات – را دارند.
و نیز معرفت به نسب شناسى و آشنائى به تمام حوادث و جریانات گذشته و آینده را که خداوند متعال از باب لطف به حجت و خلیفهى خود عطا کرده است، دارند – به طورى که هر لحظه اراده کنند، همه چیز و تمام جریانات را مىداند -.
سپس امام حسن عسکرى علیه السلام در ادامهى فرمایشاتش افزود: چنانچه این امتیازها و ویژگى نبود، آن وقت فرقى بین آنها و دیگر مخلوق وجود نداشت؛ و حال آن که امام و حجت خداوند باید در تمام جهات از دیگران برتر و والاتر باشد(1)
1) اصول کافى: ج 1، ص 509، ح 11، الخرایج و الجرایح: ج 1، ص 436، ح 14، ارشاد شیخ مفید: ص 343، بحارالأنوار: ج 50، ص 268، ح 8.